مجموعه داستان کوتاه «به شوهرم چیزی نگو» نوشته مهدی نورعلیشاهی به تازگی توسط انتشارات ماه باران منتشر و راهی کتابفروشیها شده است.
نویسنده این داستان ها که از اهالی مطبوعات است، درباره داستان های این کتاب نوشته است: روایتهای این مجموعه همه واقعی هستند. مانند همه آدم هایش.آدمهایی که در کوچه خیابانهای شهرم هر کدام داستانی دارند برای خودشان. آدم هایی که در سالهای سال روزنامه نگاری ام با آنان روبرو شدهام و دلم نیامده آهسته از کنارشان عبور کنم؛ یا نگاهی از روی ترحم به آنها بیاندازم.
اکثر داستان های این کتاب طی دهه ۸۰ در قالب ستونی در آخرین صفحه روزنامه جام جم به چاپ رسیده اند. نورعلیشاهی همچنین درباره این داستان ها می گوید: داستان های این مجموعه از دریچه نگاه بی طرف یک روزنامه نگار به جامعه پیرامون خود نگاشته شده است. می خواستم با حذف زمان و مکان و حتی اسامی، راوی صرف باشم و بس. اساسا معتقدم آدم های بی تفاوت مرده های متحرک هستند.
برخی عناوین داستان های این کتاب عبارت اند از: به شوهرم چیزی نگو، نوزده قدم، ماهی گیر، زندان شیشه ای، تلفن، کوهی از جنس توتون، شاخک های سوسک مرده، آقای خان بزرگ، کاسه قرمز، آقا آتیش داری؟، چند کلاس درس خوندی؟، چارتا هزاری، بینی ها در مقابل فولوتوس ها، لطفا یک لیوان پلاستیکی، طعم خوب خرس بودن، میت هایی که مرده اند، لطفا یک گاو و پسر می خواهی چیکار!
در قسمتی از داستان «شاخک های سوسک مرده» می خوانیم:
دختر جوان با دست سوسک مرده را از زمین برداشت و مقابل چشمانش گرفت و رو به پسر گفت: «می دونستی سوسک ها برای زندگی کردن باید اول عاشق هم بشن؟» پسر نیش خندی زد و در حالی که ته لیوان چای اش را مزه می کرد گفت: «چند ماهه ما ازدواج کردیم؟ هان؟ به نظرت بس نیست هی واسه هم شعر بگیم؟»
دختر نگاهش را از پسر برگرداند و گفت: «ببین من نمی ترسم از سوسک؟ اصلا حواست هست من با دست گرفتمش؟» پسر سر برد به تلفن همراهش و گفت: «دستت کثیفه ها نری به ظرف و ظروف دست بزنی ها.»...
این کتاب با ۶۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۸۰ هزار ریال منتشر شده است.