در حالی که اصلاح تغذیه، بدون تردید، یکی از مهمترین جنبههای ارتقای سلامت جامعه است، اما اولین گامها برای تعدیل ساختار وزارتخانهای که مهمترین رکن نظام سلامت کشور محسوب میشود، گریبانگیر دفتر بهبود تغذیه شده است.
دفتری که 19 سال پیش، فعالیت خود را در جهت ایجاد مرکزی که بتواند نگاهی کلی و همه جانبه به وضعیت تغذیه گروههای سنی مختلف در کشورداشته باشد، در وزارت بهداشت آغاز کرد.
آغاز از نقطه صفر
سال 1367، پس از پایان جنگ و در آغاز کار دولت پنجم، یکی از مشکلات عمده وزارت بهداشت، میزان بالای سوء تغذیه کودکان و کمبود ید در کشور بود، ولی هیچ تحقیق ملی در این زمینهها وجود نداشت؛ مشخص نبود چه استانهایی بیشتر در گیر مسئله سوء تغذیه کودکان هستند؛ میزان و شدت کمبود ید هم مشخص نبود و تنها تحقیقات عمده در چند استان مربوط به سال 1348 بود.
اغلب تحقیقاتی که توسط محققان دانشگاهها در زمینه مشکلات تغذیهای صورت گرفته بود نیز پراکنده و فقط در یک منطقه کوچک صورت گرفته و همان تحقیقات هم جمع بندیشده و مدون نبود.
در آن سالها در وزارت بهداشت حتی تصور ایجاد یک ساختار که مشکلات تغذیه ای را شناسایی کند و کم کم سعی در حل مشکلات کند وجود نداشت و کارشناسان تغذیهای که از دانشگاهها فارغ التحصیل میشدند، نه در شبکههای بهداشتی کشور برای خود جایگاهی میدیدند، نه در بیمارستانها و نه اجازه داشتند دفتر مشاوره باز کنند.
دهه 70 ، دههای که هنوز هم به عنوان دوران طلایی در مدیریت سلامت کشور از آن یاد میشود، اولین دوره فعالیت دفتر بهبود تغذیه جامعه در این وزارتخانه بود که مدیریت آن به عهده دکتر ربابه شیخ الاسلام، متخصص اپیدمیولوژی تغذیه گذاشته شد.
اولین مدیر دفتر بهبود تغذیه جامعه در وزارت بهداشت که او را باید بنیانگذار این دفتر نامید، ماجرا را اینگونه شرح میدهد: کارمان را بدون تشکیلات و با حمایت معاونتهای وقت بهداشت (که نام آن پس از مدتی از بهداشت به سلامت تغییر پیدا کرد) شروع کردیم، اما به دلیل تغییرات پیدرپی مدیریتی، این دفتر بدون ساختار مصوب، هرروز با چالشهای تازه روبه رو میشد و ما فقط سعی میکردیم یاس ناشی از مشکلات و بی مهریهای روزانه به دلهایمان نفوذ نکند و گروه تغذیه به کار مقدس خود ادامه دهند.
دکتر شیخالاسلام ادامه میدهد: در این سالهای پرجوش و خروش که بودن یا نبودن دفتر بهبود تغذیه مطرح بود، کارها و تحقیقات بسیار مفیدی در کشور و برای اولین بار انجام شد که مهمترین آن، برنامه ریشهکنی کمبود ید در کشور بود و به واسطه همان تلاشها، ایران بهعنوان اولین کشوری که توانست گواتر ناشیاز کمبود ید را ریشهکن کند، شناخته شد.
در آغاز کار دولت نهم، دکتر شیخالاسلام از مدیریت دفتر بهبود تغذیه کنار گذاشته شد و دکتر سید مرتضی صفوی به جای او نشست.
تا امروز که پس از 2 سال، این دفتر از ساختار وزارت بهداشت حذف شده است.
تغذیه، زیر مجموعه بهداشت خانواده!
دکتراحمدرضا درستی، رئیس انستیتو تغذیه ایران، با ابراز تاسف از برچیده شدن دفتر بهبود تغذیه میگوید: درست است که مسائل تحقیقاتی وتولید علم را میتوان به دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی نظیر انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور سپرد، اما سیاستگذاری در راستای این تحقیقات و فعالیتهای اجرایی، مسائلی هستند که چنانچه با کوچک کردن این دفتر از دست بروند، ضربه بزرگی به نظام سلامت جامعه وارد خواهد آمد.
دکتر درستی در ادامه به این نکته نیز اشاره میکند که اگر میخواهیم منصف باشیم، باید کمیصبر کنیم و ببینیم که این اقدامات در چه سطحی صورت گرفته و آیا به عملکردهای آن لطمهای وارد میشود یا نه.
با اینحال، دکتر سید مرتضی صفوی، مدیرکل دفتر بهبود تغذیه که از هفته گذشته به عنوان یکی از مشاوران معاونت سلامت مشغول به کار است، در گفت وگو با همشهری، از پراکنده شدن نیروها و کاهش اختیارات این دفترخبرمی دهد و میگوید: این موضوع که دفترکوچک شده است و در حد زیر مجموعه ای از اداره بهداشت خانواده تنزل یافته حقیقت دارد.
او ادامه میدهد: تعداد کمیاز کارشناسان باقی مانده اند و برنامههایی نظیرغنی سازی نیز به اداره نظارت برغذا و داروی وزارت بهداشت سپرده شده است.
دکتر صفوی تاکید میکند این طرح از جانب شورای معاونان سلامت ارائه شده و برای نتیجه گیری بهتر، لازم است این سوالات از آنها هم پرسیده شود؛ سوالاتی که تابه حال از سوی این مسؤلان بی پاسخ مانده است.
انتقاد کارشناسان
دکتر محمد علی کشاورز، متخصص تغذیه و مدیرگروه تغذیه و بیوشیمیدانشگاه علوم پزشکی تهران میگوید: انحلال دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت، اشتباه بزرگی است که 20 سال تلاش برای شکل گرفتن مرجعی ملی در زمینه تغذیه را از بین میبرد، چرا که این دفتر پس از پاگرفتن و درست در زمانی که چارت آن ازسوی وزارت بهداشت ابلاغ شده بود، منحل شد.
وی در ادامه، به عنوان مدیرگروه برترین دانشگاه علوم پزشکی کشور در زمینه پژوهش، مخالفت خود را با انحلال این اداره ابراز کرده و میگوید: مشکلات تغذیه ای مزمن مثل دیابت، سرطانها و بیماریهای قلبی- عروقی، چیزی نیستند که یک روزه به وجود بیایند و یک روزه هم درمان شوند، بلکه امروزه ثابت شده است که با پیگیریهای تغذیه ای درازمدت است که میتوان از بروز آنها پیشگیری کرد و اگر دفتری نباشد که اقدامات پیشگیرانه تغذیه ای را دنبال کند، تمام دستاوردهای کنونی نیز از دست خواهد رفت.
دکتر مسعود کیمیاگر، متخصص تغذیه ومدیر گروه تغذیه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز یکی دیگر از متخصصانی است که مخالفت شدید خود را در برابر این اقدام وزارت بهداشت ابراز میکند ومیگوید: همه ما به بودن دفتری که مشکلات تغذیه ای جامعه را پیگیری کند، دلگرم بودیم، چرا که هر زمانی که تغذیه شکسته است و زیر مجموعه سازمان یا اداره دیگری شده، اولویت خود را نیز از دست داده است.
وی همچنین به این نکته اشاره میکند که قرارگرفتن این دفتر در زیرگروه اداراتی مانند نظارت بر غذا و دارو به دلیل اهداف کوتاه مدت تر این مراکز، ممکن است به ساختار این دفتر لطمه بزند، چرا که اهداف تغذیه ای، اهدافی بلند مدت با تاثیر شگرف هستند که مستلزم دقت، نظارت و پیگیری تخصصی است.
دکترسیدضیاءالدین مظهری، متخصص تغذیه و رئیس انجمن تغذیه ایران نیز یکی دیگر از مخالفان اساسی انحلال دفتر بهبود تغذیه به شمار میآید و معتقد است: این اقدام وزارت بهداشت، کاری است که همه متخصصان تغذیه را شوکه کرده است.
او اضافه میکند: زیرگروه قراردادن این اداره، تلاشهای قبلی را نیز تحت الشعاع قرار میدهد. وی در ادامه به نارضایتی تمامیگروههای درگیر با مسئله تغذیه جامعه اشاره کرده و تاکید میکند این اقدام از سوی هیچ یک از این متخصصان، توجیهی ندارد.
اصلاح یا تعدیل ساختار؟
در ماههای اخیر، مرتبا اعلام میشد که سوء تغذیه ریزمغذیها، که بیشتر هم طبقات آسیب پذیر و کم درآمد جامعه را در معرض آسیب قرار میدهد، یکی از مهمترین بحرانهای بهداشتی مردم ایران به حساب میآید؛ با اینوصف و درحالیکه در بعضی کشورها، شوراهای چند بخشی با محوریت بالاترین مقام اجرایی کشور سیاستها و برنامههای مرتبط با تغذیه را حمایت میکنند، اکنون دفتر کوچکی در وزارت بهداشت، که صدای سلامت تغذیه بیش از هرجا، از آن شنیده میشد، در خوشبینانهترین حالت، تنزل رتبه یافته است.
بر اساس محاسبات بانک جهانی، کمبود ریز مغذیها، سالیانه بیش از 5 درصد درآمد ناخالص ملی (GDP) کشورها را کاهش میدهدکه راه حلهای کامل و مستمر برای غلبه بر آن معادل 3/0 درصد GDP است.
کارشناسان میگویند صرف هر گونه هزینه در بهبود شاخصهای بهداشتی تغذیه ای، در واقع سرمایه گذاری در جهت افزایش بهره وری جامعه و تولید ناخالص ملی است.
در کشور ما نیز، با شیوع 20درصدی کم خونی فقر آهن، سالانه در حدود 575 میلیون دلار به کشور ضرر و زیان وارد میشود و در مورد کمبود کلسیم و پوکی استخوان نیز بر اساس محاسبه سال 1373 سالانه هزینه ای معادل 900 میلیارد ریال به دلیل شکستگیهای گردن استخوان ران به بودجه کشور تحمیل میشود.
مشکلات وجود دارند و حل نشدهاند؛ اما به نظر میرسد در ساختار جدید وزارت بهداشت، متولی متمرکز و توانمندی برای پیگیری حل این مشکلات دیده نشده است.
این نکته ای است که دکتر شیخالاسلام بر آن تاکید میکند: اگر بیشتر از اینکه به فکر سلامت مردم باشیم به فکر کوچک کردن دولت هستیم، چرا باید ابتدا تیشه را به اولین جایگاهی که وجود سازمانیاش برای بهبود تغذیه جامعه لازم است، فرود آوریم؟