شارل حلو، رئيسجمهور اسبق لبنان، در اينباره ميگويد: «براي نخستين بار در تاريخ مسيحيت يك روحاني غيركاتوليك در يك كليساي كاتوليك و براي جمعي از مؤمنان در جايگاه موعظه سخن ميراند.» اقدام بعدي امام موسي صدر دعوت از بزرگان مسيحيت براي ايراد خطبههاي نمازجمعه بود، اما به سبب جنگ داخلي اين برنامه تحقق نيافت.
امام صدر تأكيد دارد كه مذهب راه و مسير است و اين تفاوت طبيعي است. ما همگي مسلمان هستيم و كسي حق ندارد بگويد كه عدهاي محمدي و عدة ديگر علوي هستند. حال بايد جايگاه خود را در مقابل مسيحيت بنگريم؛ يعني نگاه جهاني امام موسي صدر باعث ميشود تا جايگاه شيعه را در قبال مسيحيت نيز تعريف كند و به فكر ملاقات و گفتوگو با پاپ باشد و به پاپ بگويد كه اگر ميخواهيد بتپرستان را دعوت به دين كنيد ما نيز با شما همراه هستيم، اما اگر بخواهيد در كشورهاي مختلف، مسلمانان را به مسيحيت دعوت كنيد، ما از شما گلهمند هستيم.
در بيانات امام موسي صدر ديگرسازي يا غيرسازي وجود دارد، اما غيرسازي بر بستر دشمني نيست. از نظر امام صدر، دين براي تحقق تجليات رحماني خداوند و كمك به انسان و حل مشكلات او روي زمين آمده و مظهر لطف خداوند به انسان است. امام صدر در جايي تعبير تندي دارند كه بسيار جالب است. ايشان ميگويد كه اگر عالم دين از شما خواست كه با ديگران گفتوگو نكنيد و ارتباط نداشته باشيد، حرفهاي او را گوش نكنيد و از ديني كه دارد، دست برداريد.
معمولاً چنين بياناتي از ايشان خيلي كم است يا اصلاً ندارد، اما در مورد گفتوگو اينگونه ميگويد. تنها جايي كه امام صدر مظهر اسم غضب خدا را بيان ميكند، دربارۀ اسرائيل است. بهطور كلي ديدگاه او تبديل تكثر فرقهاي و قبيلهاي و زباني و همة تكثرها به مسابقة خيرات يا رقابت بر سر خدمت به مردم براي ساختن جامعه و كمك به بيماران و نيازمندان است. اين شيوه سلوك ايشان ميتواند الگويي براي امروز ما باشد.
وضع فعلي ما بسيار بحراني است. در سطح منطقهاي دين ملعبة گروهي به نام داعش و گروهكهاي ديگر شده است. بستر رويش اين گروهكها تحريم گفتوگوست. بزرگترين ويژگي كسي كه متصلب ميشود، اين است كه اهل گفتوگو نيست. اگر وارد گفتوگو شود، مانند يخ آب ميشود.
بايد در قبال كساني كه شمشير بالا آوردهاند، گفتوگو و منطق را مطرح كنيم و نشان دهيم كه اين مسير، مسير موفقي است. بهترين روش براي اين كار اين است كه پيشگامان گفتوگو و كساني را مطرح كنيم كه در گفتوگو توفيق يافتهاند.
نهادهايي كه با علم و دانش و مجموعههاي نخبگي سروكار دارند، بايد با توجه به اوضاع و احوال جهان اسلام به مسيرهاي خروج از بحران كمك كنند. تا جايي كه مطالعه كردهام، ميتوان خصيصههاي گفتوگويي امام موسي صدر را در چند اصل خلاصه كرد.
نخست، اصل صداقت. امام موسي صدر رفتارهاي نادرست برخي از شيعيان را صادقانه بيان ميكند و آموزههاي مكتب اهلبيت(ع) را همانگونه كه هست مطرح ميكند.
دوم، اصل احترام. ايشان اهل جدل و مچگيري نبود و به طرف مقابل خود احترام ميگذاشت. اگر انتقادي ميشنيد، نميگفت كه دروغ ميگويي يا مطالعه نداري. عادتاً وقتي شايعهاي را به ما نسبت ميدهند، فوراً به طرف مقابل ميگوييم كه مطالعه يا به كتابها مراجعه كند.
اصل ديگر، تكاپوست. ايشان در ساحت عمل بهدنبال تحقق گفتوگو و روشنگري و نزديك كردن مواضع مسلمانان به يكديگر بود. در همايشهاي بينالمللي شركت ميكرد و حتي طي نامهاي از مفتي اهل سنت لبنان درخواستِ يكي كردن شعائر ديني را مطرح كرد. اين ويژگي نشاندهندة اعتماد به نفس بالاي ايشان است. امام صدر ميداند كه آموزههايي كه به آن اعتقاد دارد در همهجا قابل ارائه است.
اصل چهارم، صراحت. بسياري حاضر نيستند به صراحت مخاطب را نقد كنند، زيرا ميترسند كه مستمعان ناراحت شوند. سبك كلام و خطابة ايشان سبك فوقالعاده زيبايي است و كسي از آن رنجيده خاطر نميشود، ولو نقد را متوجه خود ببيند. اين نكته بسيار اهميت دارد و در عرصة تبليغات كلامي و نوشتاري قابل استفاده است. بهنظرم متنهاي ايشان را بايد به طلبهها بدهيم تا در دورههاي آموزش تبليغ مطالعه كنند كه اينگونه بايد سخنراني و آسيبشناسي كرد و با گروههاي مختلف مردم تعامل داشت.
اصل پنجم، حقگرايي. امام موسي صدر با بستني خريدن از بستني فروش مسيحي قصد دارد از او حمايت كند كه اين ماجرا نشاندهندة حقگرايي ايشان است. اگر كسي ظلم كند، ولو شيعه باشد، در كنار او نخواهد ماند. امام موسي صدر در مسير گفتوگو ربوده شد. او آنقدر در اين مسير اميدوار بود و شجاعانه حركت كرد كه حتي قصد داشت با شخصي مانند قذافي نيز گفتوگو كند و بر او نيز تأثير بگذارد.
- رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي