يكي از عوامل مؤثر در كاهش ميزان مطالعه، گرايش شديد نسبت به حضور در شبكههاي اجتماعي است. يك جور عادت به وبگردي و پرسهزدن در شبكههاي مجازي كه متأسفانه جاي عادت مطالعه كتاب را گرفته است. حتي كساني كه قبلا كمابيش كتاب ميخواندند هم اين روزها بهندرت سراغ مطالعه ميروند وگرنه در جامعهاي با انبوه جمعيت باسواد، نبايد تيراژ كتاب به 500 نسخه تنزل يابد.
يكي از موانع رشد مطالعه ميتواند مسئله محدوديت هم باشد. به هر حال نميتوان انكار كرد كه برخي از محدوديتها كه واقعاً هم سليقهاي هستند حوزه فرهنگ و هنر را دچار آسيب كرده؛ محدوديتي كه در حوزه كتاب موجب شده مضامين نسبت به آنچه كه ميتواند باشد چندان متنوع نباشد. در حالي كه تنوع مضامين، قابليت ارتباط بيشتر با مخاطب را ايجاد ميكند. سرعت و ريتم پرشتاب زندگي امروز را نيز بايد در نظر گرفت. سرعتي كه باعث شده ديگر كمتر كسي حوصله تمركز بر يك متن جدي را داشته باشد.
كاهش مطالعه كتاب و حتي روزنامه و ديگر نشريات كاغذي يك پديده جهاني نيز هست. اين اتفاق با فراز و نشيبهايي در همه جاي دنيا رخ داده. چنانكه روزنامه جدياي چون نيويوركتايمز هم ديگر نسخه كاغذي منتشر نميكند و بسياري از ژورنالهاي معتبر و قديمي دنيا هم با انتشار كاغذي خداحافظي كردهاند. در واقع سير تحولات تكنولوژيك و بالا رفتن ضريب نفوذ اينترنت مسئلهاي جهاني است و طبيعي است كه ما هم مثل ساير نقاط جهان از اين پديده متأثر شويم. اما اين را هم بايد بگوييم كه وضع مطالعه در كشور ما اسفبارتر از بسياري از كشورهاي ديگر است.
امر مطالعه جدي با انديشيدن و تأمل و درنگ سركار دارد. و اين با ريتم زمانه امروز، ظاهرا جور درنميآيد. متأسفانه مطالعه جدي جزو اولين قربانيان تغيير شكل ارائه اطلاعات و پرشتاب شدن ريتم زندگي مردم است.به هر حال گريزي از واقعيت نيست و بايد فكر كرد كه آيا ميشود مثلا ايده كتاب الكترونيك را كه در همه جاي جهان جاي خودش را باز كرده در ايران هم جا انداخت؟
با اين كار تيراژ به شدت افت كرده كتابها هم تا حدي ميتواند جبران شود. در اين زمينه جامعهشناسان، پژوهشگران و مديران فرهنگي بايد تبادل نظر كنند و راهكار ارائه دهند تا شايد بتوان وضعيت مطالعه را در كشور بهبود بخشيد.
- نويسنده و فيلمنامهنويس