حالا تصور كنيد اگر از قسمت انتهاي لوله كه صدا از آن خارج ميشود در آن بدميم چه اتفاقي رخ ميدهد؟! بايد منتظر به گوش رسيدن صدايي از شيپور باشيم؟! جواب بدون شك منفي است. هر كس كه اين صحنه را ببيند ميگويد صدايي شنيده نميشود، چرا كه خلاف دستور كار شيپور از آن استفاده شده است. پس نميتوانيم آن وسيله را مقصر بدانيم يا عيب روي آن بگذاريم و زير لب نق بزنيم كه خراب است و باب ميل ما كار نميكند.
زندگي كردن براساس مباني، شيوههاي استفاده صحيح از دنيا و راههاي پيدا كردن جواب مسئلههاي زندگي را پيش پاي ما ميگذارد. زماني كه مباني زندگي كردن را بياموزيم و بهكار بگيريم، ميتوانيم آسانتر زندگي كنيم. اينكه همه بار زندگي را به مغز و عقلمان محول كنيم، فشار زيادي است كه خودمان بهخودمان تحميل ميكنيم درصورتي كه طراحي عالم اينگونه نيست. برنامهريزي دنيا طوري است كه بايد در بخشهايي از زندگي كه با دستورات عقل كاري از پيش نميرود و اين ابهامات به روشهاي مختلف به انسان فشار وارد ميكند، به دستورات خدا رجوع كرد. اين برگشت به دستورات، نوعي كمك است كه راه زندگي را- بدون آنكه تلاش بيش از حد لزوم انجام دهيم و فشارهاي ذهني بهخودمان وارد كنيم- هموارتر ميكند.
ذهن انسان كشش فشارهاي زياد را ندارد. مادري را تصور كنيد كه هم بايد سر كار برود، هم بچهداري كند و هم خانهداري. چنين فردي اگر در مقابل فشارها كم بياورد حق دارد. مگر يك نفر چقدر توان و آمادگي جسمي و ذهني دارد؟ اينجا همان جايي است كه چند خط قبل گفتيم؛ عقل انسان براي جواب دادن به آن كم ميآورد. اگر به مباني و دستورات برگرديم ميبينيم براي اين زن چيزي جز مادري كردن در اين شرايط درنظر گرفته نشده است. كسي كه اين برنامه را ميريزد پيشبيني رزق و ماديات آن را هم كرده است. كافي است به اصول زندگي ديني ايمان بياوريم.