هما خرمي، 17 ساله از شاهرود
- بيا
بهار ميشود
دل ِ گرفتهام
به شوق تازگي
شكوفه ميزند
و سيب ميشود
بيا
براي تو...
فاطمه پركاري
15 ساله از تهران
نسيم صفوي، 17 ساله از تهران
- ملاقات
خاك
و بارانهاي ناگهاني
غنچه
و شكفتن
يكديگر را
ملاقات خواهند كرد
مطمئنم
ما نيز بهاري داريم
سارا سليماني
18 ساله از ملارد
سارا ضيايي، 17 ساله از تهران
- شعر
اتفاق افتاد
نامش را ندانستم
خورشيد بر او تابيد
باران باريد
مهتاب زد
گياهي خنديد و
شعر شد...
ياسمن نوري
16 ساله از كرج
محمدحسين نادعلي، 20 ساله از خرمآباد
- انتظار
در انتظارت
شكوفهها را ديدم
ميوهها را ديدم
برگها را جمع كردم
و برفها را پارو...
پس كي ميآيي؟
كيميا مذهبيوسفي، 81ساله از تهران
فاطمه لاجوردي
14 ساله از تهران
كيميا مذهبيوسفي، 18 ساله از تهران
- سين گمشده
ششمي، گروِ هفتميست
تو
همان «سين» هستي
كه سالهاست ندارمت
روي سفرهي عيدهايم!
دلارام باقري
13 ساله از شهرري
مجتبي مرتجي، 17 ساله از ساوه
- شكرگزاري
باد در چمنزار میدود و زمزمهی بهار را در گوش گلها میخواند. ابر دست خود را رو به آسمان بلند کرده است. نور خورشید با او همراه شده و همه با هم خدا را شکر میکنند.
سارا وحیدی
15 ساله از تهران
هانيه راعي، 16 ساله از دماوند
نگار جعفريمذهب، 15 ساله از تهران
انديشه نوبختي، 17 ساله از تهران
فاطمه صديقي، 18 ساله از تهران