آن وقت حتما متوجه ميشويد كه حتي اين برش مقطعي هم از زندگي حضرت زهرا(س) در عين كاملبودن، با جريان معمولي زندگي همه آدمها همخواني دارد. اگر به خطبه فدك عميقتر و كليتر نگاه كنيد، يك نظم و زيبايي خاصي را ميبينيد كه نماي كلياش، تصوير عاشقانهاي از بندگي را نشان ميدهد. اگر به هر قسمت اين خطبه فكر كنيد، جواب بسياري از سؤالات و دغدغههايتان را ميگيريد، مثلا اينكه در زندگي چقدر سرتان بايد بهكار خودتان باشد؟ مرز گذشت با كمرويي يا دفاع از حق كجاست؟ پاي قانع كردن آدمها كه رسيد چطور بايد حرف بزنيد؟ ماموريت شما براي آمدن به اين دنيا چه بوده؟ و... . بنابراين به شما توصيه ميكنيم براي اينكه بتوانيد در زندگيتان از روي يك الگوي درست نمونهبرداري كنيد بهتر است 2ساعت وقت بگذاريد و به همراه خواندن خطبه فدك حضرت زهرا برداشتهاي ما را هم از اين خطبه بخوانيد.
- مهارت هدفيابي
مأموريت شما در زندگي چيست؟
همه ما شنيدهايم از مهمترين سؤالاتي كه بعد از مرگ از انسان ميپرسند اين است كه «عمرت را چگونه گذراندي؟» يعني بايد هركس جواب مشخصي داشته باشد و براي هدفي بزرگ و مهم زندگي كرده باشد. بعضيها همه عمرشان را خرج كار كردن، درس خواندن، بيشتر لذت بردن، رشد خودشان و ديگران و... ميكنند. حتما اقلا چندباري بهطور جدي از خودتان پرسيدهايد كه براي چه به اين دنيا آمدهايد و ماموريت شما در اين دنيا چيست؟ شايد در حال عوض كردن كانال تلويزيون هستيد كه بخشي از يك سخنراني، يك زيرنويس يا شايد حرفهاي يك معلم، استاد يا همسفر، سربزنگاه نكتهاي را به شما گوشزد كند كه همان نكته پازل گمشده عمر و زندگي شما باشد. اگر بهتر شدن برايتان مهم باشد و به يك برنامه كلي مثل پيشنهادهاي دين، پايبند باشيد نيمي از راه «ماموريتيابي» يا «هدفيابي»تان را به خوبي ميتوانيد طي كنيد. خاصيت داشتن يك هدف يا ماموريت اين است كه به شما توان تلاش و تحمل سختيها را ميدهد. كسي كه بهطور واقعي يك هدف دارد بايد همچون حضرت زهرا(س) گاهي در خانه، گاهي در اجتماع، گاهي تنها، گاهي با جمع، گاهي با سكوت و گاهي با اعتراض براي پيشبرد هدف خودش مبارزه كند. اين مبارزه در سختترين حالت، جهاد با نفس است كه شخص بايد اشتباهات و گناهان خودش را اصلاح كند. حضرت زهرا(س) در سخنراني فدك به مردم ميفرمايند: «شما بنده خداييد و به پا دارنده احكام و اوامر او هستيد. شما حامل پيامها و سخنان پيامبر به سوي مردم و امت ديگريد، پس امانتدار و با كوشش باشيد». بنده بودن يعني همين كه در همه جا از رفتار و اخلاق تا نوع پوشش ظاهري پايبند هدف مومنانه خودتان باشيد. پس ماموريت خود را به خوبي و روشن و واضح پيدا كنيد.
پيشنهاد: بعضيها آنقدر دوست دارند مسئوليت ديگران را به عهده بگيرند و كاري براي آنها بكنند كه خودشان را از ياد ميبرند. نخستين هدف مهم بهدنيا آمدن شما جايي درون خودتان است. اگر به خودتان مسلط شويد و حريف تلقينهاي بد دروني و شيطاني شده باشيد كمكم مجوز ورود به مرحله ماموريتهاي اجتماعي را هم دريافت ميكنيد. اگر غير از اين باشد اثرگذار نخواهيد بود.
- هنر حل مسئله
هنرمندانه حرفتان را بزنيد
خودتان را در شرايط حضرتزهرا(س) فرض كنيد. خانم هنوز عزادار پيغمبر(ص) بودند كه با عهدشكني مردم در غصب ولايت همسرشان مواجه شدند. هنوز چند روزي از اين ماجراها نگذشته بود كه براي كمكردن توان اقتصادي خانم و ضعيفكردن ايشان در محبت به فقرا و جذب آنان، باغ بزرگ فدك را تصاحب كردند. اين شرايط بهنظر همه سخت است؛ سختتر از بسياري از شرايطي كه افراد به خاطرش بهجاي حرفزدن، به قهر، كينه، حرفهاي ناسزا و... روي ميآورند. روشي كه خانم بعد از ماجراي فدك انتخاب ميكنند گفتوگوي منطقي و عاقلانه و بهجاست. با ظاهري آرام و پوششي متين كه از باورهاي اعتقاديشان نشأت ميگرفت، مثل هميشه آماده حضور در مسجد شدند نه اينكه عصبانيت برنامه هميشگيشان را به هم بزند.
در لحظه بيان مسئله هم در قدم اول با آهي كه كشيدند دل مردم را تكان دادند و با سكوت، كاري كردند كه آنها تمام و كمال آماده شنيدن شدند. فرض كنيد با همسرتان يا همكارتان به مشكل خوردهايد و ميخواهيد گفتوگو كنيد. در قدم اول سعي كنيد چهرهتان برافروخته نباشد تا طرف مقابلتان پيشداوري نكند كه شما عصباني بودهايد و منطقي نبوديد. دوم اينكه حرفتان را از جايي شروع كنيد كه نقطه تفاهم هر دوي شماست. با متانت به او نشان دهيد كه با شخصيت او مشكلي نداريد بلكه از كار اشتباه او ناراحت شدهايد. خانم در خطبه فدك منطقي حرف زدهاند و از نقطه باور به خدا و پيغمبر كه همه به آن معتقد بودهاند و نقطه مشترك بين ايشان و بقيه بود شروع كردهاند. در جايي از خطبه، دوري كردن از حرف زشت و ناسزا را براي دورشدن از لعنت مردم لازم دانستند. پس شما هم الگو بگيريد و تا ميتوانيد خودتان به حل مشكلتان كمك كنيد و با بزرگنمايي آن، جبران كردن را غيرممكن نشان ندهيد. اگر مشكل پيش آمده سطحي نيست و ممكن است ديگران را هم گرفتار كند، حق خدا در آن رعايتنشده و ضرر گذشت بيش از منفعت آن است، در اين مرحله شما وظيفه داريد تا از حق خودتان و ديگران دفاع كنيد تا فرد خطاكار هم مصممتر نشود.
پيشنهاد: اگر ميخواهيد در حل مشكلاتتان از گفتوگو استفاده كنيد و علاقه داريد اثرگذاري حرفتان را بالا ببريد، از اين راهها كمك بگيريد: 1- صداقت و انصاف داشته باشيد تا آدمها در برابرتان عاقلانهتر برخورد كنند. 2- حرف و انتقادي را نگوييد كه خودتان اهل آن نيستيد. 3- به مخاطبتان كمك كنيد تا منظورتان را بهتر درك كند؛مثلا حضرت زهرا با فاصله يك پرده براي مردها سخنراني كردند كه اين به حذف توجه به جنسيت به جاي اصل مطلب كمك ميكند. 4-آرام و شمرده صحبت كنيد و براي حرفهايتان دليل بياوريد. 5- هراندازه كه ممكن است خلاصه صحبت كنيد.
- مهارت خيرطلبي
دستگيرها دست تنها نميمانند
آدمهايي كه همه هم و غمشان فقط براي رفاه بيشتر يا كمكردن مشكلات شخصي خودشان است، روحيه خيرخواهي ندارند. اين عده كه كمتر غم و نياز ديگران را ميبينند در خوشيهايشان بيشتر افراط دارند و به همان اندازه در سختيهاي زندگي شخصيشان بيشتر آسيب ميبينند. خيرخواهي در بسياري موارد درمان مؤثري براي روحيههاي نااميد، افسرده و افراد بيهدف است. شرط ورود به اين مهارت، اميد رضايت خدا و دوركردن روحيه حسادت است كه فرد بتواند پيشرفت و خوشحالي ديگري را ببيند. خيرخواهي مهارت است چون كار راحتي نيست و فرد بايد با خود تمرين كند تا نفس او افرادي به غيراز خودش را هم مهم بداند و شايد به اين دليل است كه خداوند ميفرمايد: محبوبترين چيزي كه بنده من به آن مرا عبادت ميكند، خيرخواهي براي من(در راه من) است. در سبك زندگي حضرتزهرا(س) خيرخواهي براي همه موج ميزند. خيرخواهيهاي ايشان فقط انفاق غذا و لباس نبود، تلاششان براي دعوت زنان به يادگيري، همتشان براي حمايت از پيغمبر و امامعلي(ع) در دعوت مردم به راه حق، نگرانيشان براي تذكر به گناهكاران و كمك به بهبودي آنها و... چند نمونه از درياي خيرخواهي ايشان است. روزي كه خانم خطبه فدك را ميخواندند براي معرفي شخصيت امامعلي(ع) چند ويژگي مختصر بيان كردند اما در همين چند ويژگي به اين موضوع اشاره كردند و فرمودند: «اميرالمومنين(ع) پيوسته آماده به خدمت و خيرخواه، جدي و پرتلاش بود و در راه خدا سخن هيچ ملامتگري در او اثر نداشت».
پيشنهاد: در جامعه امروز ما ميشود به راحتي خيرخواه بود؛ مثلا همكاري با انجمنهاي خيريه براي كمك به نيازمندان، تشكيل گروههاي خانوادگي براي معرفي جوانان دمبخت به يكديگر، فعاليتهاي خودجوشي كه سبك زندگيهاي اشتباه مثل اسراف و... را حذف كند، تلاشهاي فردي براي كاشت درخت و نابودنشدن طبيعت، ايجاد شغل به نيت اشتغالزايي، راهاندازي صندوقهاي قرضالحسنه، تشكيل گروههاي دوستي براي حمايت از دوستان غريب، تذكر به جا و با روش درست به افرادي كه گناه ميكنند، حتي برداشتن يك مانع در اتوبانها و... نمونههايي از خيرخواهي است. تكتك اعضاي بدن ما به نوبهخود قابليت انجام انواع خيرخواهي را دارند فقط كافي است اطرافمان را بهتر ببينيم. آقاي قرائتي ميگويند كسي كه اهل خيرخواهي بشود، خدا دست فرزندانش را در حوادث ميگيرد.