اينها را رضا شريعتي، مدير اداره اشتغال ستاد توانمندسازي شهرداري تهران و از مسئولان برگزاري نمايشگاه زنان و توليد ملي ميگويد؛ نمايشگاهي كه خانمهاي سرپرست خانوار بيشترين حضور را در آن دارند؛ زناني كه بار زندگي خود و خانوادهشان را به دوش ميكشند. گشتي در اين نمايشگاه زدهايم تا با چند نفر از اين زنان كارآفرين و كسب و كارشان آشنا شويم.
- من مدير فروش يك مؤسسه خيريه هستم
خانم بيگوند، مسئول فروش يك شركت مؤسسه خيريه است كه با آموزش رايگان و حمايتهاي ديگر، براي زنان بيسرپرست ايجاد اشتغال ميكند. او معتقد است كه بازاريابي، حلقه گم شده اينجور مؤسسههاي خيريه كارآفرين است؛ «اول بايد چاله را بكنيم و بعد فكر پر كردن آن باشيم. مثلا اگر براي اين خانمها كلاس شمعسازي برگزار ميكنيم پيش از برگزاري كلاس بايد به بازار فروش و سود آن فكر كرده باشيم و از وجود مشتريهاي بالقوه براي آن مطمئن بشويم. در غيراينصورت، آن خانم بيسرپرست را سرگشتهتر و پريشانتر از حالت اول در جامعه به امان خدا رها خواهيم كرد. همچنين محصولاتي كه توليد ميشوند بايد در بازار بين نمونههاي مشابه ديگر توان رقابتي داشته باشند. نبايد توقع داشته باشيم مردم به اسم خيريه از ما خريد كنند.»
- هنرمند و كارآفرين ميخواستم يك مادر باشم
خانمكامرانزاده، كارآفرين جواني است كه به همراه همسرش 15سال است وسايل تزييني درست ميكنند و ميفروشند. او بهعنوان گرافيست در يك شركت شغل ثابتي داشته، اما زماني كه متوجه ميشود بهزودي مادر خواهد شد درباره ادامه دادن كارش به شيوه قبلي دچار ترديد ميشود؛«ميخواستم بتوانم علاوه بر كار، مادر خوبي هم باشم. يكجورهايي زندگي كارمندي با مادر بودن جور در نميآيد.» در همين اثنا بوده كه يك عروسك براي دوستش ميسازد و به او هديه ميدهد.
دوستي كه در شهركتاب كار ميكرده. مدير شهركتاب از عروسك خوشاش ميآيد و به او پيشنهاد ميدهد كسب و كارش را كلا به ساخت عروسك تغيير بدهد. پيشبيني آقاي مدير درست از آب در ميآيد. عروسكها حسابي معروف ميشوند و حالا، با توجه به تقاضاي بالا، نه فقط توسط فرشته و همسرش، بلكه توسط خانمهاي سرپرست خانواري كه در كارگاهشان مشغول بهكار هستند، درست ميشوند. هر كدام از توليدات كارگاه فرشته و همسرش قصهاي دارند. مثلا نخستين بار با آلبوم عكسهاي نامزدي خودشان، كار درست كردن آلبوم را شروع كردهاند.
او از تجربه كار با خانمهاي سرپرست خانوار ميگويد: «خانمهاي خانهداري هستند كه به هر دليلي دست زمانه مسئوليت زندگي را در ميانسالي به دوششان انداخته و مجبورشان كرده بدون داشتن تجربه كار بيرون از منزل، به سمت بازار كار بيايند. كار ما بهخاطر ماهيت هنرياش ظرافت زنانه ميطلبد. از طرف ديگر، براي خانمهاي خوشسليقهاي كه تجربه دوخت و دوز داخل منزل دارند، آنقدرها هم پيچيده نيست و ميتوانند آن را ياد بگيرند.»
كامرانزاده و همسرش خاطرات شيريني از كار با زنان سرپرست خانواده دارند؛«خانمي بود كه براي كار پيش ما آمد. او 50 ساله بود، همسرش حدود 40روز قبل فوت شده بود و اين خانم منبع درآمد ديگري نداشت. او يكيدو سال پيش من كار كرد و كار را با پشتكار ياد گرفت. خوشبختانه او حالا مستقل شده و به كمك بچههايش در همين حوزه يك كسب و كار موفق راه انداخته.» فرشته نگران نيست كه با آموزش فوت و فنهاي كارش به خانمهاي كارگاه، آنها را تبديل به رقباي خودش كند؛ «روزي رسان خداست. در هر كسب و كاري هزار ظرفيت كشف نشده و راه نرفته هست. هر آدمي ميتواند با ايدههاي منحصر بهفردي كه به ذهنش ميرسد يك گوشه آن بازار را بگيرد و روزياش را در بياورد.»
- سازنده زيورآلات: سه بار ورشكست شدم
«شركتم را سال 84ثبت كردم. ما در اين شركت، سنگهاي قيمتي تراش ميدهيم و زيورآلات ميسازيم. سنگتراشي كار سختي است. دستهاي يك خانم نرم است و سنگها سخت اما كار با آنها آرامش خاصي به آدم ميدهد و وقتي با آنها كار ميكني متوجه گذر زمان نميشوي. شايد همين ويژگي باعث شده كه اين كار را با وجود همه سختيهايش ادامه بدهم.» شوكت از زنان سرپرست خانوار در كارش استفاده ميكند؛ «حدود 20نفر خانم بهصورت كار در منزل براي ما كار ميكنند.
اكثر اين خانمها را در نمايشگاههاي صنايعدستي پيدا ميكنم. آنها با دل و جان كار ميكنند و خيلي صاف و ساده هستند.» او ميگويد، خلاقيت در اين حرفه حرف اول را ميزند؛«اگر خلاقيت داشته باشيد، ارزش افزوده كار زيورآلات خيلي بالاست. همين دستبندي كه دست من است شايد 1000تومان هزينه مواد اوليهاش شده باشد اما چون ايده نو و طراحي زيبايي دارد، به راحتي ميتوانم آن را 7000تومان بفروشم. اما قطعا در نمايشگاه بعدي چنين امكاني را نخواهم داشت چون اين ايده تكراري ميشود.
تقريبا هر چيزي را هم ميشود بهصورت زينتي ساخت يا تزيين كرد؛ مثلا آويزهاي كيف يا سنجاق روسري. حتي ما مشترياي داشتيم كه خودش توليدكننده مانتو بود و براي دكمه مانتوهايش از ما خواست صدف برايش تراش بدهيم.» اين خانم كارآفرين براي خانمهايي كه ميخواهند وارد كار زيورآلات شوند، توصيههايي دارد؛ «حتما دورههاي مربوط به آن را بگذرانند. هستند خيليها كه ميخواهند راه صدساله را يك شبه بروند و فكر ميكنند با خريد چند مهره و نخ كردنشان ميتوانند زيورآلات بسازند. بهعلاوه، گذراندن اين دورهها باعث ميشود اطلاعات آدم در مورد خريد وسايل و ابزار لازم بالا برود.»
- سرپرستي پس از 4 سال
يكي از زنان سرپرست خانوار شاغل كه به لطف حمايتهاي صاحبكارش، بعد از گذشت 4سال، سرپرست يك كارگاه شده است، ميگويد: « اوايل فقط اتو ميزدم. اما صاحبكارم همهچيز را به من ياد داد. معمولا در كارگاهها خيلي سخت به آدم چيزي ياد ميدهند. حالا هم چون خودم روزي همين شرايط را داشتهام دوست دارم به آنها كمك كنم و ترجيحم اين است كه با چنين خانمهايي كار كنيم». او يك دختر و يك پسر دارد. قبل از جدا شدن از همسرش خانه دار بوده اما بعد از جدايي از او، در 40سالگي براي تأمين خرج خانواده براي نخستين بار راهي بازار كار ميشود و خوشبختانه، گير آدم خوب و منصفي ميافتد. حالا دختر جوانش هم به او در كار كمك ميكند.
- يك زن و شوهر كارآفرين قيمتها را پايين آوردهايم
آزيتا پوزش و همسرش، توليدي لباس با الياف طبيعي دارند. سرشان حسابي شلوغ است، تخفيف قابل توجهي براي كالاهايشان درنظر گرفتهاند و همين باعث شده مشتريهاي زيادي سراغشان بيايند. همسرش آقاي شكري درباره شكل گرفتن كسب و كارشان ميگويد: «من و همسرم هر دو ورزشكار هستيم. همين هم شد كه به فكر توليد لباس با الياف طبيعي افتاديم. آرامآرام هم مشتريهايمان زياد شدند، تقاضا براي مدلها و رنگهاي مختلف ايجاد شد و ما كار را گسترش داديم». آنها با رشد كسب و كار، بازارهاي جديدي هم براي فروش محصولاتشان كشف كردهاند.
آنطور كه آقاي شكري ميگويد: «بعد از مدتي متوجه شديم كه يك بازار بزرگ لباسهاي الياف طبيعي، قشر مذهبي هستند. در پارچه اين لباسها، كش بهكار نرفته و الگويشان طوري است كه معمولاً پوشيده هستند». او توضيح ميدهد كه همسرش، با توجه به سابقه خانوادگي در كار خياطي، طراحي لباسها را انجام ميدهد؛«پدر همسرم در كردستان خياط بود و به همينخاطر، او با طراحي و دوخت لباس آشنايي دارد. طراحي لباسها را او انجام ميدهد و خانمهاي دوزنده، اين طرحها را براي ما ميدوزند. نام توليديمان را هم او انتخاب كرد كه به زبان كردي بهمعناي سبزه و طبيعت است.»
خانم پوزش درباره تجربه كار و مواجهه با خانمهاي سرپرست خانوار ميگويد: «خانمهايي كه در كارگاه ما كار ميكنند توسط ستاد توانمندسازي به ما معرفي ميشوند. ما كار با اين خانمها را دوست داريم و دلمان ميخواهد تا آنجا كه ميتوانيم كمك حالشان باشيم. حالا هم يكي از دلايلي كه در اين نمايشگاه تخفيف قابلتوجهي براي كالاهايمان قائل شدهايم اين است كه ميخواهيم گردش مالي داشته باشيم و به نقدينگي برسيم.
ميخواهيم شب عيدي شادي اين سود مالي را با خانمهاي كارگاهمان شريك شويم و بخشي از اين پول را در قالب عيدي در اختيار آنها بگذاريم». اين زن و شوهر پرتلاش و با پشتكار از مسئولان ميخواهند زير پر و بال كسب و كارهاي نوپا را بگيرند و هوايشان را بيش از اينها داشته باشند؛ «اگر حمايت بيشتري از توليدكنندگان طرح كوثر بشود، كسب و كارهاي نوپايي مثل ما رشد بهتري خواهند داشت و اين، به نفع خانمهاي سرپرست خانوار هم خواهد بود.»