البته كه شغل نام مناسبتري بود و با مضمون فيلم هم انطباق بيشتري داشت ولي تهيهكننده اعتقاد داشت در آرزوي ازدواج نام جذابتري است. در اين فيلم من موضوع بيكاري جوانها را دستمايه قرار داده بودم. جهانگير با بازي بيژن امكانيان نقش جواني ديپلمه را بازي ميكرد كه از خدمت سربازي بازگشته بود و در جستوجوي شغل بود. مسئله اشتغال جوانها در آن دوران يعني انتهاي دهه 60 و ابتداي دهه 70 يكي از موضوعات حاد اجتماع بود.
جنگ به پايان رسيده و دوران موسوم به سازندگي شروع شده بود. در آن دوران موضوع بيكاري جوانها يكي از معضلاتي بود كه در سينما خيلي به آن پرداخته نشده بود ولي جامعه آن را به شدت حس ميكرد. حالا سالهاي طولاني از آن دوران ميگذرد و همچنان بيكاري يكي از مهمترين معضلات جامعه ايران است. رقم نگرانكنندهاي كه درباره ميزان بيكاري منتشرشده حكايت از وجود نزديك به 3ميليون بيكار دارد و تازه اين مربوط به آمارهاي رسمي است و آنچه در زير پوست جامعه مشاهده ميشود نشاندهنده وضعيتي بهمراتب نگرانكنندهتر است.
روزگاري كه من فيلم در آرزوي ازدواج را كارگرداني كردم هنوز با داشتن ديپلم ميشد جوياي شغلي آبرومند در ادارات بود و البته خيليها مثل جهانگير فيلم من امكان بهدستآوردن چنين شغلي را هم نمييافتند. امروز آمارهاي رسمي ميگويند يك ميليون جوان تحصيلكرده و دانشگاهرفته بيكار هستند؛ جوانهايي كه سالها تحصيل كردهاند، دانش آموختهاند و به تخصصي رسيدهاند كه حالا كه فصل برداشت از تواناييهايشان رسيده، شغلي برايشان وجود ندارد.
بسياري از اين جوانها هنوز از والدينشان پول توجيبي ميگيرند و خيلي از آنها با شهريههاي گران توانستهاند مراحل آموزش عالي را طي كنند. نتيجه گذاشتن عمر و سرمايه اين شده كه تنها بر توقع جوانها افزودهايم. جواني كه تحصيلات عاليه را طي نكرده، حاضر به پذيرش شغلهايي است كه در صورت رفتن به دانشگاه، ديگر به سادگي نميتواند به آنها تن بدهد. تحصيلات و يافتن تخصص انتظار ايجاد ميكند. انتظار اينكه دولت براي افرادي كه سالها در يك رشته تحصيل كردهاند و فارغالتحصيل شدهاند، اشتغالي متناسب با آن حرفه، در نظر گرفته باشد.
متاسفانه ميان ظرفيتهاي شغلي و پذيرش دانشجو تناسبي وجود ندارد و نتيجهاش انبوه فارغالتحصيلان بيكاري است كه شواهد و قرائن نشان ميدهد برنامهاي برايشان در نظر گرفته نشده است.اينكه چه بايد كرد را بايد متخصصان و دولتمردان دربارهاش سخن بگويند. به عنوان فيلمساز تنها ميتوانم به اين نكته اشاره كنم كه براي نشاندادن معضلات اجتماعي به سينما بايد اعتماد بيشتري كرد.
اگر بسياري از معضلات قبل از آنكه تبديل به بحراني جدي شود، در آثار سينمايي طرح شود و اگر سينماي اجتماعي بتواند در مسير درستش حركت كند، قطعا حركت جامعه نيز ميتواند تصحيح شود. قطعا بيكاري زمينه رشد و گسترش بسياري از نابسامانيهاي اجتماعي را فراهم ميكند و نشانههاي آشكار اين معضلات را ما ميتوانيم در صفحات حوادث روزنامهها مشاهده كنيم. بسياري از اتفاقهاي تلخ جامعه ما ريشه در بيكاري دارد و نمايش اين معضلات در آثار سينمايي، اسمش نه سياهنمايي كه واقعگرايي است.
- نويسنده و كارگردان سينما