تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۸۶ - ۰۵:۵۷

این دیگر چه صیغه‌ای است؟ بنشینی پای کامپیوتر و سی‌دی را با سلام و صلوات بفرستی داخل و منتظر بمانی تا محتویاتش را برایت رو کند؛ The Lost Land.

ابهت اسم در رگ‌هایت جاری می‌شود. بله، بهترین کار این است که کمی روی صندلی جابه‌جا شوی تا بتوانی با تسلط هر چه بیشتر ببینی موضوع از چه قرار است.

 اگر مامان هم یک لیوان آب بیاورد، لوکیشن برای خلق تصویری ناب از آغاز یک ماجرای هیجان‌انگیز، کم و کسری ندارد. یک کارگردان باهوش، کلوزآپ را خرج دستی می‌کند که روی موس نشسته تا برای ورود به «سرزمین گمشده» کلیک کند. لطفا چشم‌هایتان را ببندید و اصلا به دیوید لینچ فکر نکنید که اسم‌هایی از این دست، دلش را برای نوشتن فیلمنامه هوایی می‌کند. به Lost Land خوش آمدید. صدای ما را از برره می‌شنوید.

حالا معلوم شد که این دیگر چه صیغه‌ای است؛ سرزمین گمشده، جایی نیست جز همان بربره خودمان که چندی پیش هر شب تصاویر آن روی آنتن‌ جاری می‌شد و تکیه‌کلام‌ها و حرکات و موضوعاتش، نقل مجالس بود. وقتی مهران مدیری، ۲۹ مرداد سال84 تصویربرداری مجموعه برره را کلید زد، حتی فکرش را هم نمی‌کرد که درست 2 سال بعد،‌ سروکله‌ مجازی‌اش روی کامپیوترهای خانگی پیدا شود.

خبر زیاد پیچیده نیست، در آینده‌ای خیلی نزدیک، بازی کامپیوتری «برره، سرزمین گمشده» روی پیشخوان سی‌دی‌فروشی‌ها و در دست گیم‌بازها خواهد بود تا در میدان بز و حوالی چال اسکندرون، پایین یا بالا برره ـ خودمانیم چه فرقی دارد ـ جولان دهید و در نقش پسر نوجوانی به نام «امید»، پدر و مادرتان را از چنگ تیمورخان و راهزنان خلاص کنید.

به نظر شما از سریالی که در مراحل پیش‌تولید، «ایستگاه جابرآباد» نام داشت و بعد، آن‌همه تغییر کرد و کلی شخصیت مثل کیوون به‌ آن اضافه شد تا بازی کامپیوتری، چقدر فاصله است؟

برره هسته‌ای
نادر لطفی- ایده‌پرداز، سناریونویس و سازنده این بازی- بعد از آغاز پخش مجموعه برره از شبکه سوم سیما در مهرماه 84، ذهنش مشغول این بازی شد. سوژه، سوژه خوبی بود. کار مثل خیلی از کارهای مدیری، گرفته و حالا وقت آن رسیده بود که تا تنور داغ است، چسبیدن را تجربه کند؛ «همزمان با آغاز برره از آنجا که سوژه خوبی داشت، ایده هم شکل گرفت.

 این بازی می‌توانست اولین بازی‌ای باشد که از روی یک سریال تلویزیونی ساخته می‌شد. از طرف دیگر، حجم بالای مخاطب و ژانر طنز آن، قابلیت پرداختن به ایده را افزایش می‌داد».

بعد از آن بود که صحبت‌ها بر سر ساخت یک گیم از روی سریال برره شروع شد؛ بازی‌ای که از حیث کمی و کیفی ایدئال باشد. ارمغان جلسه‌های امکان‌سنجی مختلف با دست‌اندرکاران سریال، چیزی نبود جز اینکه «می‌شود» و شد.

موافقت‌ها برای ساخت چنین بازی‌ای از عوامل سریال و شخص مهران مدیری گرفته شد. شرکت ویژه‌پرداز پارس باید حق مادری (حق مالکیت معنوی اثر) را به دو سوی ماجرا می‌داد؛ یکی حق مادری‌ای که در مورد شخصیت‌های مجموعه وجود داشت و دیگری شبکه سوم سیما که پخش برره بر عهده‌اش بود.

وقتی ما داشتیم قسمت‌های میانی برره را می‌دیدیم ـ می‌توانید به‌عنوان یک مبدأ فرضی قسمت تئاتر رستم و سهراب یا سرشمارون را در نظر بگیرید ـ کار اجرایی ساخت بازی برره شروع شد. لطفی سناریوی اولیه را نوشت، که بعد از مشاوره رد شد. بازی به نوعی به انرژی هسته‌ای متصل بود، ولی محدودیت‌هایی سازندگان را به سمت تغییر سناریو سوق داد و با خلق نقشه جدید بازی،‌ سرزمین گمشده، پیدا شد.

بعد از تمام شدن تست‌زدن‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، نوبت به خلق کاراکترها رسید ولی کمی دیر شده بود. از 18 بهمن‌ماه، گذشته بود و برخلاف وعده سازمان- بعد از ماه محرم- خبری از برره نبود. فقط روزنامه‌نگارها و خبرنگاران و سازندگان بازی برره می‌دانند پیدا کردن بازیگران- آن هم با وقت باز و فراغ بال برای عکاسی- چه کار طاقت‌فرسایی است.

با هر دردسری بود از بازیگرهایی که قرار بود شخصیت‌شان در گیم باشد،‌ عکس گرفته شد تا در پیاده‌سازی و شبیه‌سازی  از آنها استفاده شود؛ هر چند گریم نداشتن آنها در هیأت شخصیت‌ها، نارسایی سختی بود. عکس‌ها از طریق اسکن‌های مخصوص آماده شدند و حتی گریم شخصیت‌ها هم پیاده‌سازی شد.

سازندگان به این هم بسنده نکردند و با دوربین عکاسی و فیلم‌برداری به جان لوکیشن واقعی برره افتادند. بعد از تمام این مراحل،‌ روستای برره مدل‌سازی شد؛ آن هم به گونه‌ای که بسیاری از کارشناسان آن را قابل قبول می‌دانند. رستوران شب‌های برره، میدان بز، خانه سالارخان و همه‌وهمه رفته‌رفته روی صفحه کامپیوتر جان گرفتند و شدند مکانی برای مبارزه. به تمام آنچه در سریال می‌دیدید، یک بازارچه سرپوشیده با معماری ایرانی ـ اسلامی را هم اضافه کنید.

گیم به سبک ایرانی
«موتور گرافیکی این بازی به صورت کامل ساخت داخل است؛ نه خریداری شده و نه کرک کرده‌ایم.» نادر لطفی- ایده‌پرداز بازی ـ که مثل خیلی از متولدین سال‌های  اول دهه 50، گیم‌باز و اهل این قرتی‌بازی‌ها نیست،  از سال 81 به همراه تعدادی از دوستان‌اش کار روی پروژه‌ای را شروع کردند تا بتوانند موتور گرافیکی را خودشان طراحی کنند.

در بازی «برره؛ سرزمین گمشده» برای اولین بار این موتور گرافیکی منتشر شد و عنوان جالبی را به این بازی داد؛ «اولین گیم در ایران که همه چیزش تولید داخل است». گرافیک، سناریو، دوبله، همه و همه در ایران انجام گرفته و این یعنی خیلی.

قاعده بازی
فکرش را بکنید! پدر و مادرتان از نخبه‌های دوران خودشان بوده‌اند که توانسته‌اند فرمول شیمیایی مربوط به ماده‌ای را به دست بیاورند که غنی‌سازی نخود برره از طریق آن انجام گیرد. همین قضیه باعث می‌شود که اقتصاد برره جان بگیرد. تیمورخان و دارودسته راهزن‌اش (پیشنهاد: لطفا برای جالب‌تر شدن قضیه، فیلم «دارودسته نیویورکی‌ها» را پیش چشمان‌تان بیاورید) این همه «اقتصاد پویا» چشمشان را می‌گیرد و از حرصشان به برره حمله می‌کنند و این وسط، ناغافل، پدر و مادرتان را به چنگ می‌اندازند.

کارتان در  آمد؛ حالا باید پدر و مادرتان را از دست تیمورخان دربیاورید؛ تیمورخانی که خانه سالارخان را اشغال کرده. او برای آزاد کردن پدر و مادرتان درخواست‌هایی دارد و همین درخواست‌هاست که 5 مرحله بازی، مدیونش است.

اول از همه باید «در جست‌وجوی تیمورخان» باشید. بعد از آن باید «5گیاه را برای تهیه معجونی» پیدا کنید. مبارزه با «زامبولی‌»ها مرحله بعدی است و «مسابقه الاغ‌سواری» و «مبارزه با راهزنان و تیمورخان» هم مراحل پایانی را تشکیل می‌دهند. خب، تا دیر نشده بجنبید. اگر کم و کسری بود، به خوبی و زیادی خودتان ببخشید.

صداهایی که می‌ماند
نسخه مجازی همان‌ شخصیت‌هایی که در مجموعه برره دلبری می‌کردند، حالا سروکله‌شان روی کامپیوترتان  پیدا شده است. کیانوش، دکتر جکول، سالارخان، سحرناز، لیلون، نظام، طغرل، پاچه‌خوار و شادونه شخصیت‌های بازی را شکل می‌دهند. البته تیمورخان در مقام یک راهزن خطرناک، پیر دانا و امید- نوجوانی‌ که در اصل شمایید-‌ شخصیت‌هایی هستند که در سریال نبوده‌اند ولی به گیم اضافه شده‌اند.

تک‌تک این شخصیت‌ها در بازی حرف می‌زنند و تیم سازنده بایستی برایشان صدا پیدا می‌کردند. چطور؟ به سختی. تیمی از دوبلورها این کار را بر عهده گرفتند؛ یعنی صداها همان صدای بازیگران نیست ولی نادر لطفی امیدوارمان می‌کند؛ «تا 80 درصد شبیه صدای خودشان است. با همان لهجه هم حرف می‌زنند». پس خوب بید...

با انصاف اضافه، لطفا!
حالا هر چه می‌گوییم، شما جدی نگیرید اما حتی پلان بازرگانی این بازی هم آماده است و طبق آن در یک دوره 3 ماهه، 200 هزار نسخه داخل کشور به فروش می‌رسد. لطفی بحث صادرات گیم را هم وسط می‌کشد؛ «از نظر کیفی و کمی بازی به گونه‌ای هست که برای صادرات آماده‌اش کنیم. تیراژ صادراتی ما فعلا طبق برآوردها و با توجه به اینکه این سریال خارج از ایران هم طرفدار داشت، 10 هزارتاست».

وقتی کپی رایت، یکی دیگر از «سرزمین‌های گمشده» ایران باشد، طبیعی است که امیدوار بودن به انصاف و فرهنگ مخاطبان، تنها چیزی است که می‌توانید به آن متوسل شوید و دلتان هم لابد مثل سیر و سرکه می‌جوشد؛ «از مخاطبانمان تعهد اخلاقی می‌خواهیم، همین؛ کار دیگری نمی‌توانیم بکنیم. هر چند آخرین نمونه قفلی که در بازار بوده را روی بازی گذاشته‌ایم». البته سازندگان به سازگاری این قفل با هر سخت‌افزاری فکر کرده‌اند. نگران نباشید.

کارگروه بازی‌های رایانه‌ای- که زیرمجموعه شورای عالی اطلاع‌رسانی است- هیچ‌گونه حمایتی از این شرکت برای ساخت بازی نکرده است و سرمایه‌گذاری برای این گیم، کاملا شخصی بوده. هر چند مؤسسه سروش رسانه، همکاری‌های معنوی داشته است. دستشان درست.

زامبولی در سه سوت
«از نظر فنی بازی خوبی است ولی جاهایی منطق ندارد». طه رسولی کارشناس بازی‌های رایانه‌ای «برره؛ سرزمین گمشده» را فاقد کیفیت بالا به لحاظ سناریو می‌داند؛ «در هر نقطه‌ای از برره باشید، یک جایی، مقداری نخود تعبیه شده- تا جان بگیرید- و تفنگ نخودپرانی‌تان را پر کنید. ولی مشکل همین‌جاست. نخودها زیاد نیستند و شما در همان مراحل اولیه بازی گیر می‌افتید.

چرا؟ چون همیشه آدم بده‌های ماجراها باهوش هم هستند. تیمورخان آب شهر را آلوده کرده و وقتی برره‌ای‌ها از آن می‌خورند، زامبولی می‌شوند؛ چیزی در مایه‌های جوگیری زامبی شدن در گیم معروف رزیدنت اویل! شما باید حواستان باشد که سریعا مردم شهر را با پرتاب نخود، درمان کنید (جل‌الخالق). ولی تا چشم بر هم می‌زنید، ییهو همه زامبولی شده‌اند و شما مانده‌اید و حوضتان و به همین دلیل مثل آب خوردن،Game Over می‌شوید».ناراحت نباشید، دلـتـان Game Over   نشود.

جایزه‌های برره
کار اولشان نیست، قطعا کار آخرشان هم نیست. چون همین حالا برای نسخه بعدی بازی برره نقشه کشیده‌اند. شرکت «ویژه‌پرداز پارس» این بازی را تهیه کرده است و تا چند وقت دیگر بعد از اینکه تیزرهای تلویزیونی‌اش، دلتان را آب کرد، آن را روانه بازار خواهد کرد.

این شرکت در 3 حوزه تولید گیم، روباتیک و الکترونیک کار می‌کند و «شهر قانون» و «بچه‌های پلیس» از بازی‌هایی هستند که با هدف آموزش فرهنگ ترافیک ساخته است؛ «در حال حاضر یک پروژه شبیه‌سازی داریم و آن نمایشگاه مجازی تعامل سه‌بعدی خودرو است. یک بازی بزرگ به نام «شهردار موفق» هم در دست داریم و در تلاشیم بتوانیم یک بازی با استفاده از یکی از عملیات‌های نظامی 8 سال دفاع مقدس بسازیم».

بهتر است به بازی برره امیدوار باشیم. وقتی شرکت سازنده‌اش در اولین جشنواره رسانه‌های دیجیتال- که اردیبهشت امسال برگزار شد- رتبه ممتازی سناریو و پیام بازی، جایزه ممتاز بهترین خلاقیت تصویری، بهترین دستاورد فنی و بهترین بازی حرفه‌ای و جدی را برای همین گیم از آن خود کرده باشد، چرا که نه؟

ما همه خوبیم
واه واه واه که چقدر همه در مورد برره، کارشناسی و انتقاد خونشان بالا رفته بود. یکی می‌گفت لهجه و در مواردی گویش برره‌ای، کیان فارسی زبان‌بسته را به خطر انداخته.

 یکی دیگر فریاد «وابدآموزیا» سر داده بود و عده‌ای هم کلید کرده بودند که مگر می‌شود در مورد روستایی که اصلا وجود ندارد و زمانی که معلوم نیست کی است، سریال ساخت و در پربیننده‌ترین ساعات تلویزیون و از شبکه‌ای پرمخاطب به خورد مردم بینوا داد؟ مردم کشورهای دیگر چه فکری می‌کنند، وقتی حماقت و بلاهت و عقب‌ماندگی مردم این  روستا را می‌بینند؟ دل تمام این منتقدان عزیز می‌تواند خنک باشد.

بازی برره، جنبه‌های آموزشی و فرهنگی را حفظ کرده. جنبه‌های منفی شخصیت‌های سریال نادیده گرفته شده و در عوض خصوصیات مثبت‌شان،‌ صیقل تازه‌ای خورده است. به نظر شما طغرلی که «کته کله» و «شمپت» را به زباله‌دان تاریخ بفرستد،‌ نظامی‌ای که هوای گرد نخود به سرش نزند و سحرنازی که خشونت از سر تا پایش نبارد، چه لطفی دارند؟

سازندگان بازی معتقدند تمام تلاش‌شان را کرده‌اند تا با پاستوریزه شدن شخصیت‌ها و کارهایشان، از جذابیت بازی کم نشود.