يا اينكه برخي خانمها ميگويند خودم كار ميكنم، پول خودم است و براي خودم خرجش ميكنم، اين مسئله بيشتر به اين برميگردد كه ما در دورهاي بين سنت و مدرنيته هستيم. هر يك از ما چه مرد و چه زن دچار اين خطا ميشويم كه ارزشهايي از سنت كه به نفع خودمان است را ميگيريم و ارزشهايي از مدرنيته هم كه به نفع خودمان باشد را ميگيريم و بيان ميكنيم و سرلوحه رفتارمان قرار ميدهيم. ارزشهاي دنياي مدرن به ما ميگويد كه اشتغال زنان خوب است. بعد خانم از اين ارزش استفاده ميكند و ميرود سركار. ارزشهاي دنياي مدرن به ما ميگويد كه وقتي تو متاهل هستي جيب تو، جيب خانواده است ولي ارزش جامعه سنتي ميگويد، شوهر بايد خرج خانواده را بدهد و در مجموع، مدير مالي اوست. در واقع برخي خانمهاي ما وقتي كه ميروند سركار از ارزش دنياي مدرن چون به نفعشان است استفاده ميكنند، اما وقتي قرار است در اقتصاد خانواده مشاركت كنند، ميگويند من خودم دارم كار ميكنم، خودم هم هر طور كه دلم ميخواهد خرج ميكنم. درحاليكه اينجا، هيچ تفاوتي وجود ندارد. پول مرد پول خانواده است، پول خانم هم پول خانواده است. بهترين راه اين است كه بياييم توافق كنيم. يعني اينكه بياييم مذاكره كنيم تا معلوم باشد كه هر درآمدي صرف چه چيزي ميشود؟ اينطور، درآمد هر دو نفر ميشود درآمد خانواده. اينكه اجاره توسط چهكسي پرداخت شود، خرج تحصيل با چهكسي است و خوراك روزمره را چهكسي تأمين كند. بهنظرم اين كار همه اين مسائل را حل ميكند.
منتهي قبل از اينكه اين روش بهكار گرفته شود، بايد تكليفمان با ارزشهاي دنياي مدرن و سنتي معلوم شود. تجربه نشان داده است كه اين نوع نگاه، تنها ذهنيت خانمها نيست. شايد تعجب كنيد، اما مرداني وجود دارند كه به همسرشان ميگويند شما خودت كار كن، پولش هم براي خودت. با اين منظور كه من به پول تو احتياج ندارم. من مرد هستم و نانآور خانواده و به پول تو احتياج ندارم. ظاهرا اين از نظر اقتصادي ممكن است به نفع خانمها باشد ولي اگر از نارضايتي مرد سرچشمه بگيرد، از نظر رواني يك جور پرخاشگري كلامي است. در اين حالت، مرد به جاي اينكه بهكار كردن همسرش ارزش بدهد، دارد بينيازياش به او را به رخ ميكشد!