اين در حالي است كه پدر او مدتي قبل در بازداشتگاه فوت كرده بود.بعدازظهر يكشنبه، قضات دادگاه كيفري شماره يك خراسانجنوبي به پروندهاي جنايتي رسيدگي كردند كه در آن جواني به قتل رسيده و جسدش به آتش كشيده شده بود. اين جنايت خرداد سال گذشته در يكي از شهرهاي استان خراسانجنوبي رخ داد. در آن زمان مأموران پليس در جريان گمشدن مرموز پسر جواني قرار گرفتند و تحقيقات براي يافتن او را آغاز كردند. هيچ رد و نشانهاي از پسر جوان نبود و تلفنش هم خاموش بود و پدرش احتمال ميداد كه بلايي سر او آمده است.
با گذشت زمان، فرضيه اينكه جوان گمشده قرباني جنايت شده باشد قوت گرفت و در اين ميان مشخص شد كه او با مردي به نام بابك اختلاف داشته است. مأموران به سراغ بابك رفتند و او را دستگير كردند و اين مرد در همان بازجوييهاي اوليه به جنايت اعتراف كرد. او گفت: من راننده كاميون هستم و خيلي وقتها از همسر و فرزندانم دورم. مدتي قبل وقتي به شهرمان برگشته بودم، شنيدم كه همسرم به همراه جواني به نام فرشيد(مقتول) دستگير شده بود. آنها حتي در دادگاه محاكمه و در نهايت با رأي دادگاه تجديدنظر تبرئه شده بودند و اين در حالي بود كه كسي از اين ماجرا چيزي به من نگفته بود.
وقتي متوجه اين موضوع شدم، خون جلوي چشمانم را گرفت. موضوع را با برادر همسرم در ميان گذاشتم اما او گفت كه قبلا با فرشيد برخورد كرده و به او تذكر جدي داده كه ديگر مزاحمتي ايجاد نكند. با اين حال هنوز عصباني بودم و تصميم گرفتم از فرشيد انتقام بگيرم.
متهم ادامه داد: 12خردادماه، همراه برادر همسرم به محل سكونت مقتول رفتيم تا او را زيرنظر بگيريم. او را ديديم، برادر همسرم مقابلش توقف كرد و خواست كه سوار ماشين شود. مقتول سوار ماشين او شد و كمي جلوتر هم من سوار شدم. كنار مقتول نشستم و به او گفتم كه از همهچيز خبر دارم. او قسم خورد كه با همسرم رابطهاي ندارد اما من كه عصباني بودم با چاقو ضربهاي به سينهاش زدم. پس از آن نيز برادر همسرم به صندلي عقب آمد و چند مشت به مقتول زد.
در ادامه به سمت زمين كشاورزي پدرم در حوالي شهرستان قائنات رفتيم و موضوع را با پدرم درميان گذاشتم. در ابتدا قرار بود مقتول را به داخل چاه كشاورزي بيندازيم اما پدرم گفت وي را به آغل گوسفندان ببريد، سهنفري در آنجا آنقدر با چوب او را زديم كه در نهايت وي جانش را از دست داد. پس از آن نيز جسدش را آتش زديم و در زمينهاي كشاورزي رها كرديم.
با اعترافات تكاندهنده اين مرد، راز قتل پسر گمشده فاش شد و مأموران همدستان او را دستگير كردند. پرونده پس از صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري استان خراسانجنوبي فرستاده شد و متهمان يكشنبه گذشته پاي ميز محاكمه قرار گرفتند.
اين در حالي بود كه مدتي قبلتر، يكي از متهمان(پدر متهم رديف اول) در زندان جانش را از دست داده بود. در اين جلسه كه به رياست قاضي رمضاني برگزار شد، اتهام متهمان تفهيم شد و پدر و مادر مقتول درخواست قصاص كردند. در ادامه متهم رديف اول در جايگاه قرار گرفت اما اتهام قتل را به گردن پدرش كه در زندان مرده بود انداخت و گفت: وقتي من و برادرهمسرم مقتول را دزديديم، او را به آغل گوسفندان در زمينهاي كشاورزي پدرم برديم و بستيم.
بعد من و برادر همسرم از آنجا رفتيم تا اينكه غروب همان روز پدرم با من تماس گرفت و گفت كه مقتول را كشته و جسدش را آتش زده است. در همين حال متهم رديف دوم، حرفهاي دامادشان را رد كرد و گفت: دامادمان دروغ ميگويد و من بيگناه هستم چرا كه من اصلا از اين ماجرا خبري نداشتم و در آن روز نيز سركار بودم و اظهارات قبل را تحت فشارهاي روحي و رواني بيان كردم. روز حادثه تا ساعت 15و 45دقيقه در محل كارم بودم و سپس ساعت 16به خانه رفتم و در قتل نقشي نداشتم.با اظهارات اين مرد، ادامه جلسه دادگاه بهصورت غيرعلني برگزار شد و با پايان يافتن جلسه محاكمه، قضات دادگاه براي صدور رأي وارد شور شدند.