پرون او 13سال پيش در دام اين قاتلان كلاهبردار گرفتار شده بود اما خوششانسي آورد كه دير متوجه قلابيبودن سكهها شد وگرنه ممكن بود جانش را از دست بدهد.اين مرد ديروز به شعبه هفتم دادسراي جنايي تهران رفت و به قاضيسعيد احمدبيگي گفت: سال 82 بود كه يكي از آشنايانم به من گفت مردي افغاني را ميشناسد كه در كار خريد و فروش سكههاي عتيقه است. او گفت كه او بهتازگي چند سكه طلا با عيار بالا آورده است كه ارزش زيادي دارد و اگر وارد معامله با او شوم، سود خوبي نصيبم ميشود. من هم وسوسه شدم و با مرد افغاني به نام سخي قرار گذاشتم.
او ابتدا 3سكه نشانم داد كه با نگاه اول متوجه شدم همه آنها طلاست. با اين حال به چند طلافروشي رفتم و به آنها هم نشان دادم تا مطمئن شوم. طلافروشهاي ديگر گفتند كه سكهها اصل بوده و عيارش هم بالاست. همين باعث شد كه وسوسه معامله با مرد افغاني به جانم بيفتد. به خيال اينكه سود كلاني نصيبم ميشود قرار شد 700سكه طلا از او بخرم. براي همين با سخي در يك ساختمان نيمهكاره در جنتآباد قرار گذاشتيم. وقتي وارد آنجا شدم سخي را ديدم. او 11ميليون و 500هزارتومان در آن زمان از من پول گرفت و يك چمدان تحويلم داد. سخي ميگفت كه داخل آن 700سكه است اما من به موضوع مشكوك شدم. ميخواستم در آن را باز كنم كه سخي اجازه نداد و پس از آن رفت.
وقتي در چمدان را باز كردم چند سكه ديدم اما همه آنها تقلبي بود. البته بخت با من يار بود كه سريع پول را تحويل دادم و براي باز كردن چمدان پافشاري نكردم چرا كه اگر اين اتفاق ميافتاد قطعا او و همدستانش كه مقابل ساختمان نيمهكاره بودند، مرا هم ميكشتند. همان موقع شكايت كردم و در اين مدت چندبار اطلاع پيدا كردم گروهي از افغانهاي كلاهبردار را دستگير كردند حتي از پليسهاي شهرستان هم با من تماس گرفتند اما هربار كه براي شناسايي آنها ميرفتم، خودشان نبودند و نااميد برميگشتم. تا اينكه چند روز پيش خبر دستگيري اين گروه را در روزنامهها خواندم و پس از ديدن آن به اداره آگاهي رفتم. كارآگاهان سخي را بين چند متهم افغاني قرار دادند كه او را شناسايي كردم و خوشبختانه پس از 13سال بالاخره دستگير شدند.به گزارش همشهري، با شكايت اين مرد، پرونده وارد مرحله تازهاي شد و تحقيقات در اين خصوص براي شناسايي شاكيان احتمالي ديگر همچنان ادامه دارد.