پرويز پرستويي چند سالي است كه علاوه بر بازيگري در عرصهي تهيهكنندگي هم فعال است، وقتي اين كار را استارت زد با همكاري جواد نوروز بيگي در تهيه و توليد چند فيلم مشاركت داشت اما در ادامه خودش به شكل مستقل تهيهكنندگي چند فيلم را برعهده گرفت.
آخرين كار او در اين عرصه، فيلم سينمايي دو به كارگرداني سهيلا گلستاني است كه از قبل از نوروز در گروه سينمايي هنر و تجربه روي پرده رفته است. پرستويي علاوه بر تهيهكنندگي در اين فيلم بازي هم داشته.
در بخشي از اين گفتوگو، با او دربارهي فيلم دو و كارهايي كه تهيهكنندگي آنها را برعهده داشته، حرف زدهايم.
- برويم سراغ فاز جديد فعاليت شما در سينما. در چند سال اخیر حمایتتان از فیلمسازهای جوان و به اصطلاح فیلم اولیها، پررنگ شده است و حتی ميشود گفت فعالیت کاری شما در این زمینه متمرکز شده. دلیل این کار چیست؟
دغدغهي اصلی من بازیگری است و هیچ علاقهای به تهیهکنندگی و این مسائل ندارم اما به دلیل بحرانهایی که در چند سال اخیر وجود داشت و سینما آسیبپذیر و شرایط کار خیلی سخت شده بود، کمتر کار ميکردم و دور خودم را خلوت کرده بودم.
بیشتر آن کارها هم تصادفی پیش ميآمد؛ مثلا در چند فیلم که آقای جواد نوروزبیگی تهیهکنندهشان بود، بازی کردم مثل «سیزده 59»، «من و زیبا» و «خرس». من با ایشان آشنایی خیلی قدیمی دارم. این فیلمها را دلی کار کردیم.
- از نوع فیلمها مشخص بود که دغدغهي مالی در میان نیست، چون هیچ کدام پرفروش نشدند.
بله، من نه سرمایهدار هستم و نه پشتوانهي مالی قوی دارم که بخواهم تهيهكنندگی کنم. من و آقای نوروزبیگی سعی کردیم از سهم خودمان یا همان دستمزدهایمان بگذریم و بعد برای فیلم حامی و سرمایهگذار پیدا کنیم.
فیلم سیزده 59 آغاز این تجربه بود اما ميخواهم برگردم به قبلتر؛ سر فیلم «مومیایی 3» آقای محمدرضا هنرمند به من گفت چرا ما باید برای یک کار این قدر زحمت بکشیم و دیگری سود آن را ببرد؟ ما مرد عوضی را ساختهایم که کلی فروش کرده ولی سر خودمان بیکلاه مانده است.
منِ کارگردان و تو بازیگر کنندههای اصلی کار هستیم. در فیلم مومیایی3 دستمزد نگیریم و در سود شریک باشیم. ما در این فیلم نهتنها دستمزد نگرفتیم بلکه یک مقدار پول هم از خودمان خرج کردیم تا به سرانجام برسد.
تصورمان اما درست از آب درنیامد و پول خودم را هم نگرفتم، البته به سود ميرسیدیم ولی یک دزد به ما زد و پول را برد! بعد از این فیلم احساس کردم فارغ از جنبهي مالی، احوال خوبی در كار دارم.
برای همین این تجربه در سیزده 59 تکرار شد. من و آقای نوروزبیگی برای این فیلم دستمزد نگرفتیم و اسپانسر جذب کردیم و فیلم اکران شد.
هرچه را از درآمد آن فیلم سرریز شد، برای ساخت فیلم «خرس» خرج کردیم که البته هنوز هم توقیف است. پس از آن با آقای فريدون حسنپور من و زیبا را ساختیم.
احساسم این بود که فیلم ميتواند یک عاشورایی مدرن باشد. کار را شروع کردیم ولی کسی که قرار بود سرمایهگذار و حامی کار باشد، گم شد! اول کار هم به ما گفتند این آدم عاشق امام حسین(ع) است ولی دیگر هیچ وقت پیدا نشد.
آنجا هم مجبور شدیم دوباره از جيب خودمان سرمایه بگذاریم. فیلم هم آنطور که باید موفق نبود. البته نمیخواهم کار کارگردان را زیر سؤال ببرم.
- به هر حال قابل پیشبینی بود كه بعضي از اين فيلمها گيشه داغي نخواهند داشت.
بله، مثلا چشماندازمان در فیلم سیزده 59 این بود که فیلم گیشه نیست اما فکر کردیم که حداقل به دستمزدمان ميرسیم. برای فیلم خرس فکر ميکردیم که ميتواند گیشه داشته باشد ولی فیلم توقیف شد.
بعد از آن چندین مورد پیش آمد، یکی فیلم «بوفالو» بود که من فقط جذب سرمایه کردم و تهيهكنندهاش آقای همايون اسعدیان بود. بعد از آن فیلم دو کار خانم سهيلا گلستانی پیش آمد.
- معیارتان برای حمایت از فیلم دو چه بود؟
من با خانم سهیلا گلستانی و همسرشان(کاوه سجادیحسینی) آشنا بودم و ميدانستم قرار است خانم گلستانی کارگردانی کند چون فضای سینما را ميشناختم و تجربهي بیشتری داشتم، فکر کردم ميتوانم به او کمک کنم.
نظرشان این بود که من حتما در این فیلم بازی کنم؛ اصلا خانم گلستانی داستان را براساس ویژگیهای من و خانم معتمدآریا نوشته بود.
با شناختی که از توان و انگیزهي خانم گلستانی داشتم و در ضمن قرار بود در فیلم بازی کنم تصمیم گرفتم دو را هم خودم تهیه کنم، البته همیشه رویهام چه همراه با آقای نوروزبیگی و چه در کار مستقلی مثل دو این بود که اعلام ميکردم بگذارید همان بازیگر باشم و من را قاطی مسائل مالی نکنيد، بگذارید ارتباطم با فیلمبردار و عوامل دیگر جوری باشد که من را به چشم تهيهكننده نبینند.
از آن سو در سالهایی که احساس ميکردم، سینما در شرایطی است که پیشنهادهای خوبی ندارم، به خودم گفتم چه اشکالي دارد به کسی که کار اولش است، کمک کنم.
- سهیلا گلستانی شما را کارگردانی ميکرد یا کار را به عهده خودتان گذاشته بود؟
ایشان عین یک کارگردان حرفهای کار ميکردند. من در این سالها با بيشتر کارگردانهای حرفهای کار کردهام و اصلا احساس نکردم که خانم گلستانی کار اولش است.
نهتنها من بلکه تمام گروه به این موضوع اذعان داشتند. هستند کارگردانهایی که وسط پلان مکث کنند و قدم بزنند و فکر کنند که حالا این پلان را چطور دکوپاژ کنند، این را با قاطعیت ميگویم که در فیلم دو من لحظهای احساس نکردم که خانم گلستانی مانده باشد که پلان بعد را چطور بگیرد.
- گفتید در مسائل مالی دخالت نداشید؛ مشخصا به عنوان تهیهکننده «دو» چه کار ميکردید؟
به عنوان تهيهكننده سعی کردم فضایی به وجود بیاورم که همه با فراغ بال کارشان را انجام بدهند. عقیدهام بر این بود که همه بهموقع دستمزدشان را بگیرند. تا الان هم فکر نمیکنم کسی از اعضای گروه پولش را نگرفته باشد.
- فیلم «شب، بیرون» را هم شما تهیه کردید؟
من در شب، بیرون تهیهکنندهي صرف نبودم. کار براساس رفاقتی که داشتیم، پیش رفت. من هم از طریق خانم گلستانی و آقای سجادیحسینی(کارگردان فیلم) با آن گروه آشنا شدم.
تهيهكننده شدم تا فیلم مراحل کار را راحتتر طی کند. در واقع یکجور کار اجرایی بود تا مالی. براساس شناختی که پیدا کرده بودم، متوجه شدم آقای سجادیحسینی دوست دارد اولین فیلم بلندش را بسازد.
از طرفی وقتی متن را خواندم و وارد کار شدم به عنوان یک بازیگر خودم را تمام و کمال در اختیار کارگردان که کار اولش بود، قرار دادم.
- تهیهي چند فیلم اولتان نتیجه خوبی نداشت. خرس متوقف شد و در سیزده 59 با کارگردان (سامان سالور) دچار مشکل شدید. ماجرا چه بود؟
نه مشکلی نبود. من ده تا متن از سیزده 59 دارم چون روخوانی ميگذاشتیم و بحث ميکردیم و سامان سالور ميرفت و فیلمنامه را تغییر ميداد.
ما از یک راه طنز به این مسیر جدی برگشتیم. آقای سالور قصد داشت کار طنز انجام بدهد اما به یک جایی كه رسید اینجوری شد. من خودم فیلم را دوست دارم ولی قضاوت با مردم است.
- چرا تصمیم گرفتید مدت زیادی فقط روی تخت باشید؟ این تصمیم برای ارتباط مخاطب با شما ریسک نبود؟
بله، سخت بود چون تماشاگر از من فیلم زیاد دیده است و همیشه در حرکت بودهام و دیالوگ ميگفتهام. اما حدود یک سوم از اين فیلم را روی تخت افتادهام و اصلا حرف نمیزنم و در کما هستم و بعد از آن از جا بلند ميشوم.
برای من نقش خيلي سختی بود و اتفاقا خیلی آن را دوست دارم. یک وقتهایی سوءتفاهمهایی ایجاد ميشود. آقای سالور حرفهایی در مورد من زدند من حرفهایی در مورد ایشان و دعوت به مناظره کردند اما اینجا جایگاهی برای مناظره نیست چون اگر ما بخواهیم سفرهي دلمان را در مورد اتفاقاتی که در کارها ميافتد، بگشاییم که فاجعه ميشود اما من سعیام بر این است که حسنهای کار را بگویم.
من در سیزده59 خیلی تلاش کردم تا اتفاقهاي خوبي براي فيلم بيفتد چون آدمی که 20 دقیقه از فیلم در کماست برای لحظه به لحظهاش که چه شکلی است و چه حالاتی از نظر فیزیکی و روحی دارد، باید فکر داشته باشد.
قصه هم سخت بود چون بعد از اینکه از کما خارج ميشود، باید رفتارش باورپذیر باشد. حتی افرادی را آوردیم تا فکر کنیم که داستان چگونه به نتیجه برسد.
ما فیلم را به آلمان بردیم و در کلن اکران کردیم، یک فیلم دفاع مقدسی اصلا ميتواند برای افرادی که آنجا زندگی ميکنند هیچ جاذبهای نداشته باشد اما شاید باورتان نشود که در آن سالن به آن بزرگی صندلی اضافه هم گذاشتند.
در زمان اکران در ایران هم همینطور بود. من یادم هست آن زمان یکی از مشکلات سیزده59 این بود که درست در مقابل فیلم پایاننامه قرار گرفت، یعنی حتی ميرفتند گیشه را ميخریدند و ما تمام مدت منتظر بودیم که این فیلم برداشته شود، در واقع یک مقدار در موردش جفا هم شد.
- کار تهيهكنندگی را ادامه خواهید داد؟
نه، واقعا این کار دغدغهام نیست.
- اگر یک کارگردان فیلم اولی از شما بخواهد فیلمش را تهیه کنید و موضوعش برایتان جذاب باشد، چطور؟
اگر بتوانم انجام میدهم ولی شاید دیگر به صورت مستقیم این اتفاق نیفتد. اگر کاری پیش بیاید که آن را چه از نظر قصه و چه بازی، دوست داشته باشم، حتما کمک خواهم کرد ولی به آن معنایی که بگوییم دوباره بخواهم تهيهكنندگی بکنم، بعید میدانم.
من نه دفتری دارم نه جایی و مکانی و نه پشتوانه مالی آنچنانی. تهيهكننده تعریف مشخصی دارد، اگرچه الان تعریفش گم شده است.
الان بيشتر تهیهکنندگان باید یک پشتوانه و حامی مالی داشته باشند وگرنه کم سراغ داریم تهيهكنندهای که سرمایهي فیلم را از جيب خودش تأمین کند.
- بعضی تهیهکنندگان اول سود خودشان را کنار میگذارند و بعد کار را شروع میکنند.
بله، این هم هست یا اسپانسر دولتی یا شخصی دارند. اگرچه این بحث داغ دولتی و نفتی هم دیگر دارد بیداد میکند. همین اتفاق برای بادیگارد هم دارد میافتد.
میخواهم از این آدمها یک سؤال بکنم؛ حاضرید لیست بدهیم تا برای فیلم امکانات نظامی تهیه کنید؟ بادیگارد یعنی چه؟ بادیگارد، ماشین میخواهد، هلیکوپتر میخواهد، اسلحه و فشنگ میخواهد.
کی اینها را دارد که به سازندگان فیلم بدهد؟ خب اینها لازمهي كار است دیگر. نمیشود از بقالی بگیریم که مثلا زنگ بزنی به سوپری محله و بگویی چهارتا ژ3 و فشنگ برای ما بیاور! الان در مورد شهرزاد هم یک زمزمههایی شنیده میشود که این سریال معلوم نیست بودجهاش از کجا آمده.
خب به تو چه که بودجهش از کجاست. شما بنشین و کار را تماشا و قضاوت کن. سریال شهرزاد که من مبلغش هم بودم دارد، متهم ميشود به این که از کجا پول ميگیرد.
منبع:همشهري جوان