براساس گزارشBBC، اين پژوهش در حوزه تصويربرداري عصبي شناختي توانسته نشان دهد كه مغز چگونه آنچه انسان ميبيند را درك ميكند. فيليپ شينز رئيس كالج روانشناسي دانشگاه گلاسكو انجام اين پروژه را به عهده داشته و در انجام آن از آثار سالوادور دالي و چهره احتمالي ولتر بهره بردهاست.
عملكرد ذهن دالي خود موضوع پرسشي ممتد و مداوم است، اما يكي از آثار او توانسته به رمزگشايي از معماي عملكرد مغز انسان، يا به بياني ديگر، چگونگي ديدن مغز انسان كمك كند. به گفته شينز توجه اصلي آنها در اين پروژه مطالعه روي عملكرد مغز به عنوان يك ماشين پردازش اطلاعات بودهاست.
به گفته وي معمولا ميتوان سيگنالهاي مغزي را مشاهده كرد،اما درك اينكه سيگنالها چه ميكنند كار دشواري است، و همين پرسش زمينه ورود سالوادور دالي به پروژه را فراهم كرد.
دالي در سال 1940 اثر نقاشي خود با نام "بازار بردهفروشان با مجسمه نيمتنه درحال محو شدن ولتر" را تكميل كرد. و در ميان اين نقاشي تصويري از ولتر ديده ميشود، يا دست كم اينطور به نظر ميآيد.
برخي از افراد نيمتنه ولتر را در نقاشي ميبينند، برخي ديگر نميبينند، و برخي ديگر چشمهاي ولتر را به شكل سر دو بدن ديگر، معمولا بدن دو راهبه ميبينند. دالي از عمد اين ابهام بصري را در نقاشي خود ايجاد كردهاست. اما دانشمندان توانستند با پرسش از داوطلبان درباره آنچه كه در اين تصوير ميبينند، الگويي از نحوه پردازش مغز آنها به دست آورند. همانطور كه انتظار ميرفت، نيمكره راست مغز پردازش بخش چپ تصوير را به عهده داشت و بالعكس.
اما شينز ميگويد اين پژوهش جزئيات دقيقتري را نيز آشكار ساختهاست: در ابتداييترين مرحله، يعني پس از گذشت 100 ميليثانيه از پردازش اطلاعات پس از دريافت محرك، مغز جزئياتي بسيار ويژه از قبيل چشم چپ، چشم راست، گوشه بيني و گوشه دهان را مورد بررسي قرار ميدهد. پس از آن، يعني با گذشت 200 ميليثانيه مغز ويژگيهاي دريافت شده را به سرتاسر دو نيمكره ارسال ميكند تا تعريفي كامل از محرك را ايجاد كند.
شينز بيش از 15 سال است كه درحال دنبال كردن چگونگي تعامل چشمهاي انسان با مغز و چگونگي ارسال سيگنالهاي مغزي به بخشهاي مختلف مغز است. به گفته وي نتايج پژوهشهايش ميتواند كاربردهاي زيادي در زمينه مطالعات بنيادين مغز، درمان بيماريهايي مانند سكته مغزي و حتي توانبخشي به روباتهاي نسل جديد براي داشتن ديدي مشابه انسان داشته باشد.