در چهارمین روز از مجموعه نشستهای یک هفته با ادبیات آلمانیزبان که در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار میشود، فیلم بازگشت به نقطهی آغاز دربارهی زندگی پتر تورینی، نمایشنامهنویس اتریشی، نمایش داده شد و یاسمین استاد احمد قرابی، مدرس زبان و ادبیات آلمانی، دربارهی وضعیت ادبیات اتریش، جایگاه تورینی و فیلم مورد نظر توضیحاتی را ارائه کرد.
استاد احمد قرابی بخش نخستین سخنان خود را به ادبیات اتریش پس از جنگ جهانی اختصاص داد و در این باره تصریح کرد: ادبیات اتریش پس از جنگ جهانی دوران بسیار جالبی را داشت.
نویسندگان از نسلهای مختلف با گذشتههای گوناگون گرد هم آمدند و در کنار هم آثار هنری را آفریدند. برای مثال میتوان به هایمیتو فون دودرر و کارل هاینریش واگرل اشاره کرد که هر دو خود را با نظام هیتلر وفق داده بودند.
همچنین میتوان از هانس ویگل و فریدریش توربرگ یاد کرد که از تبعید بازگشتند و نیز پل سلان، ایلزه آیشینگر و اینگبورگ باخمن که همگی در زمرهي نویسندگان جوان و جزو منتقدان اجتماعی به حساب آمدند و در آن سالها با هم کار میکردند. با گذشت سالها دو دستگی بین آنها ایجاد شد. یک دسته به احیای ادبیات سنتی تمایل داشتند و دستهی دیگر موافق تحولات و ایجاد تازگی در ادبیات بود. در این میان پل سلان، ایلزه آیشینگر، اینگبورگ باخمن شهرت بینالمللی یافتند.
وی صحبتهای خود را چنین پی گرفت: تا اوایل دههی ۶۰ میلادی تئاتر به شکل سنتی پیش میرفت. به ندرت پیش میآمد که جامعه و تماشاچیان را تحریک کند و سبکهای جدیدی در آن آزموده نمیشد. تمرکز بر اجرای سنتهای باروک بود. اواسط دههی ۶۰، آثار بازگشتگان از تبعید اجرا شد. در آن آثار سعی بر این بود که گذشتهی اتریش مورد تحلیل قرار گیرد و همزمان نگاهی منتقدانه به آینده این کشور داشته باشد. با مرگ برنهارد در سال ۱۹۸۹ بخش مهمی از تاریخ تئاتر اتریش به پایان رسید.
وی ۲۰ نمایشنامه و تعداد زیادی کتاب نثر از خود بر جای گذاشت که در آنها به موضوعات مختلفی چون بیماری، سقوط، مرگ، گذشتهی اتریش در زمان هیتلر، جنگهای قدرتطلبانه، کمالگرایی هنرمندان در دنیای هنر، فرهنگستیزی و ... پرداخته میشد. پس از مرگ وی تئاتر وین به اجرای آثار تورینی پرداخت.
استاد احمد قرابی با اشارهی مختصری به زندگی تورینی، تصریح کرد: تورینی در ۲۶ سپتامبر ۱۹۴۴ در شهری در استان کرنتن اتریش به دنیا آمد. پیشرفت و شکوفایی هنری او به شدت تحت تاثیر ارتباط وی با ساکنان تُنهُف بود. تُنهُف ملکی بزرگ واقع در ماریاسال بود که مالکان آن زوجی هنرمند و هنردوست با نام مایا و گرهارد لامپسبرگ بودند. این زوج در دههی ۵۰ و ۶۰ میلادی حامیان خصوصی هنرمندان حوزههای مختلف بودند.
مهمترین هنرمندان اتریشی تحت حمایت این زوج بودند. از این میان میتوان به توماس برنهارد، آرتمن و کریستینه لاوانت اشاره کرد. آشنایی تورینی جوان با این هنرمندان هم در تُنهُف صورت گرفت. در سال ۱۹۶۹ تورینی در جزایر رُدُس با ویلارد، نویسندهی آمریکایی، آشنا شد و با حمایت و تشویق او نخستین نمایشنامهاش را نوشت. اولین نمایشنامهاش بسیار سریع در کشورهای آلمانی زبان معروف شد و او را به شهرت رساند.
تورینی در گونههای مختلف ادبی از جمله شعر، رمان، مقاله، نامه، خاطرات، متونسیاسی طبع آزمایی کرده است اما بیشترین آثار وی نمایشنامه و فیلمنامه هستند. تئاتر برای تورینی تنها در نوع متن تعریف نشده بلکه از نظر او تئاتر همان هماهنگی عناصر مختلف و مردم است که به آن شکل میدهند. آثار او به بیش از سی زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند.
وی ضمن معرفی کوتاه روت ریزر، کارگردان بازگشت به نقطهی آغاز، دربارهی این فیلم گفت: در این فیلم تورینی بعد از ۵۲ ساله به خانهای بازمیگردد که در آن هنر نویسندگیاش شکل گرفت. او از کودکیاش سخن میگوید و اینکه در سن ده، یازدهسالگی متوجه شده با روستایی که در آن زندگی میکرد و اطرافیانش ارتباطی ندارد و حس میکرد هیچ وقت مورد قبول اطرافیان نبوده است و عادت کرده بود به اینکه گوشهای بایستد و بازی بچهها را خیالپردازی کند و سناریوهای مختلفی در ذهنش بسازد.
این گونه بود که ذوق و حس هنری او کمکم شکل گرفت. تورینی از تُنهُف و صاحبان این ملک میگوید که آخرین حامیان خصوصی هنرمندان به حساب میآمدند. آنها به کافههایی میرفتند که در آن هنر دیده میشد و هنرمندانی که نظرشان را جلب میکردند و غالبا افراد بیبضاعتی بودند به خانهی خود دعوت میکردند و به آنها جایی برای خواب و زندگی و کار میدادند. تورینی در ۱۳ سالگی در کافه اولین شعر خود را میخواند و این زوج هنردوست شعرش را میشنوند و از آن پس او در خانهی آنها با دنیای جدیدی آشنا میشود. دنیایی اشرافی و ثروتمند که در آن نعمت به وفور یافت میشد و در نقطهی مقابل خانهی پدری بود. تورینی حضورش را در آن خانه را هدیهای میداند که زندگی و روزگار به او داده است.
وی با اشاره به بخشی از صحبتهای تورینی در فیلم، دلیل انتخاب تئاتر از نظر او را چنین توصیف کرد: دیالوگ برای او پایان تنهایی است. هنر درام قادر است مثبتها و منفیها را به زبان آورد. تورینی میگوید رابطهاش با افراد تخیلی نمایشنامههایاش بهتر از افراد واقعی است. با مرگ رابطهای دوستانه دارد. همه میترسند که با مرگ چیزی از دست بدهند اما او معتقد است که در زندگیاش همه چیز به مقدار زیاد داشته و از زندگی چیزی طلب ندارد و مرگ را راه رهایی از این زیادیهای زندگی میداند.