روز هفتم خردادماه سال 93به مأموران آگاهي اسلامشهر خبر رسيد جواني بهدليل اصابت جسم برنده به گردنش جان خود را از دست داده است. با انتقال جسد مقتول به پزشكي قانوني برادر او كه هنگام وقوع جنايت در آنجا حاضر بود گفت جواني به نام فرهاد برادرش را به قتل رسانده است.
وي توضيح داد: من از مدتها قبل با يكي از دوستانم اختلاف داشتم و با او قهر كرده بودم. يك روز فرهاد سراغم آمد و گفت ميخواهد من و دوستم را با يكديگر آشتي دهد. يك نفر ديگر هم همراهش بود و من هم از برادرم خواستم همراه من بيايد. سوار ماشين شديم و به اطراف شهر رفتيم. فرهاد در نزديكي يك گلخانه توقف كرد و 4نفري پياده شديم اما از دوست من خبري نبود. در يك لحظه فرهاد و دوستش با قمه به من و برادرم حمله كردند. در اين درگيري من بهطور سطحي مجروح شدم اما برادرم زخمش كاري بود و جانش را از دست داد.
با بهدستآمدن اين اطلاعات، مأموران فرهاد را دستگير كردند. او در اظهارات اوليهاش به قتل پسر جوان اعتراف كرد اما ماجرا را طور ديگري بازگو كرد. او گفت: برادر مقتول از من و دوستم خواست واسطه شويم كه كدورتشان با يكي از بچههاي محله را برطرف كنيم. آن روز وقتي به محل قرار رفتيم دو برادر براي ما قمه كشيدند. من هم قمه را از دستشان گرفتم و ضربهاي زدم.
فرهاد در حالي اتهام قتل را بهگردن گرفته بود كه انگيزه روشني براي ارتكاب جنايت نداشت. به همين دليل بازجوييها از وي ادامه يافت تا اينكه او حرفهاي قبلياش را پس گرفت و گفت: يكي از دوستانم كه با مقتول و برادرش اختلاف داشت از من خواست آنها را به قتل برسانم. من هم روز حادثه درحاليكه در وضعيت طبيعي نبودم به بهانه آشتي كردن، مقتول و برادرش را به محل خلوتي كشاندم و با آنها درگير شدم.
بهدنبال اعترافات جديد فرهاد، فردي كه در پشت پرده اين درگيري قرار داشت نيز دستگير شد. او ادعا كرد كه از فرهاد خواسته 2 برادر را گوشمالي بدهد اما او زيادهروي كرده و دست به جنايت زده است. با اين حال فرهاد پيامكهايي را كه اين جوان برايش فرستاده بود به مأموران ارائه داد. مضمون اين پيامكها اين بود كه آنها را بكش من پول خونشان را ميدهم. به اين ترتيب با برملا شدن زواياي پنهان اين جنايت، پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد و فرهاد با رأي قضات شعبه 71به قصاص محكوم شد. قضات شعبه 6ديوان عالي كشور نيز بر اين رأي مهر تأييد زدند. به اين ترتيب پرونده به واحد اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران فرستاده شد. فرهاد فاصله چنداني تا چوبه دار نداشت.
به همين دليل تلاش كرد رضايت اولياي دم مقتول را جلب كند. سرانجام اين تلاشها چند روز قبل به نتيجه رسيد و مادر مقتول بهعنوان ولي دم برگه رضايت نامه را امضا كرد تا فرهاد از مجازات نجات يابد. براساس اين گزارش، قرار است متهم بهزودي در دادگاه به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شود.