شايعترين قشري كه در آن اقدام بهخودكشي زياد بوده است، افراد بيكار، زنان خانهدار، دانشآموز و دانشجو بوده است. بنابراين بيكاري يك فاكتور جدي در اقدام بهخودكشي است. تا سال 91، 20درصد خودكشيها در مناطق روستايي و 80درصد در مناطق شهري صورت ميگرفت؛ اين در حالي است كه از سال 91به بعد اين آمارها كمي تغيير كرد؛ بهطوري كه در سال 93و 94، 30درصد خودكشيها در مناطق روستايي و 70درصد در مناطق شهري بوده است. همچنين شايعترين سطح تحصيلي در اقدام بهخودكشي مقطع ديپلم بوده و در مقاطع فوقليسانس به بالا كمترين ميزان خودكشي ديده شده است. تا سال 92آمارها نشان ميدهد كه بيشتر خودكشيها در افراد مجرد رخ داده، اما از سال 92به بعد، شاهد تغييراتي در اين آمارها بوديم بهطوري كه ميزان خودكشي در متاهلان افزايش يافته است. بهطور متوسط 2.9درصد موارد اقدام بهخودكشي منجر به فوت ميشوند. همچنين خودكشي در افراد داراي بيماريهاي رواني، افراد داراي تاريخچه خودكشي خانوادگي و در افرادي با سابقه اقدام بهخودكشي بيشتر ديده ميشود.
- وزارت بهداشت چه كرده است؟
از آنجا كه خودكشي يك معضل بهداشتي است، برنامه پيشگيري از خودكشي را كه قابل ادغام در نظام مراقبتهاي اوليه باشد، ايجاد كرديم و كاهش اقدام بهخودكشي و همچنين كاهش فوت ناشي از خودكشي ازجمله اهداف برنامه است.
اولين اقدام ما در برنامه كشوري پيشگيري از خودكشي، راهاندازي نظام ثبت خودكشي در كشور بود. بهطوري كه هماكنون يك سيستم منسجم جمعآوري اطلاعات داريم و در منطقه مديترانه شرقي تنها كشوري هستيم كه سيستم ثبت خودكشي را در سطح كشور دارد. براين اساس هركجا كه اقدام بهخودكشي تشخيص داده شود، چه منجر به فوت شود و چه ناقص باشد، اطلاعاتش در اين سيستم ثبت و جمعآوري ميشود.
براي مديريت اين پديده اولا دسترسي به خدمات سلامت روان و كيفيت آنها بايد افزايش يابد. در راستاي برنامهريزي براي مديريت اين پديده، توانمندسازي پرسنل را جهت تشخيص و درمان به موقع آغاز كردهايم؛ بهطوري كه بهورز ما نحوه برخورد با پديده خودكشي را ميداند و همچنين اقدامات لازم براي تشخيص و مداخله بموقع را انجام ميدهد. هماكنون تمامي بيمارستانهاي ما موظف هستند كه هر فردي بهدليل خودكشي به بيمارستان مراجعه ميكند قبل از ترخيص توسط يك روانشناس ويزيت شود. ثابت شده كه اگر ارتباط با فرد در محيط درمان ايجاد شود، بسيار اثربخش است.
- چه كساني ميتوانند كمك كنند؟
يكي از نيازهاي موجود براي مديريت پديده خودكشي همكاري بين بخشي و منسجم است براي مثال شايعترين اقدام بهخودكشي در كشور ما مسموميت است. برهمين اساس از وزارت جهادكشاورزي تقاضا داريم كه سموم رقيق شوند و داراي مواد تهوعآور باشند. يا مثلا شايعترين سن اقدام بهخودكشي بين 15تا 24سال است برهمين اساس از وزارت آموزش و پرورش تقاضا داريم كه مشاوران و معلمان مدارس را در اين زمينه آموزش دهند تا بتوان با مشاهده علائم هشداردهنده، افرادي را كه داراي اختلال هستند شناسايي كرده و ارجاع دهند.
از رسانهها هم تقاضا داريم كه در انعكاس خبر خودكشي از اصول تبعيت كنند. نيازي نيست كه اخبار خودكشي در صفحه اول باشد و شيوههاي خودكشي برجسته شود؛ چراكه صرف انعكاس خبر خودكشي ميتواند مسئلهساز باشد.
يكي ديگر از سازمانهايي كه ميتواند در اين زمينه مؤثر باشد، سازمان بهزيستي است. البته هم اكنون در زمينه پيشگيري از خودكشي ارتباط منطقي و منسجمي بين خطوط سازمان بهزيستي و سازمان درماني وزارت بهداشت وجود ندارد كه اميدواريم بتوانيم اين ارتباط را ايجاد كنيم.
- راه مقابله با خودكشي از برپايي كنسرت تا منع راهپيمايي در نمازجمعه
وزير بهداشت در نشست بررسي خودكشي:
12درصد افراد جامعه ايران و بلكه بيشتر به افسردگي دچار هستند.
انكار اختلالات رواني و ازجمله خودكشي در جامعه هم از سوي مردم و هم مسئولان از بين برود.
گر چه گاهي صحبت كردن از اين مسائل تعبير سياسي ميشود مانند مسئله كنسرتها كه به نفع نشاط اجتماعي است اما برخي طرفدار و برخي مخالف آن هستند.
مشكل كشور اين است كه آنقدر سياست زده هستيم كه از اين مسائل مهم غفلت ميكنيم، در مديريت اخبار مربوط به سلامت روان و افسردگي يا خودكشي نيز تا زماني كه اپيدمي رخ ندهد، صحبتي نميكنيم.
برخي رسانهها با اهداف سياسي تلاش ميكنند كه مشكلات كشور را بزرگنمايي كنند. هيچ ملتي با خودش اين كار را نميكند. افرادي بعد از نمازجمعه راه ميافتند كه چرا وام ازدواج داده نميشود اين رفتارها انقلابيگري نيست
مهمترين علت خودكشي، افسردگي، مصرف موادمخدر، خشونتهاي خانگي و زمينههاي اجتماعي است و نميتوان فساد اداري را عامل اصلي اين مسائل دانست زيرا كشورهايي مثل ژاپن يا كشورهاي اسكانديناوي كه كمترين ميزان فساد اداري را دارند آمار خودكشي بالايي دارند.
اينكه سازمان بهزيستي تلفن حمايت اجتماعي راهاندازي كرده اما بهعلت كمبود امكانات 50درصد تلفنهاي آن بيپاسخ ميماند جاي تأسف دارد و وزارت بهداشت آماده همكاري براي رفع اين مشكل است.
بيش از 2دهه است كه ستاد مبارزه با موادمخدر راهاندازي شده، اما آمارهاي خود اين ستاد نشان ميدهد كه كمتر از 15درصد موادمخدري كه در كشور وارد ميشود، كشف ميشود و بين 5تا 10درصد معتاداني كه تحت درمان قرار ميگيرند، پاك ميمانند درحاليكه اين ستاد همواره در گزارشهاي خود به تعداد شهدا و مجروحان مبارزه با موادمخدر بهعنوان عملكرد خود اشاره ميكند.