نتيجه آن هم ميشود لذت دروني، حتي اگر برايمان گرفتاريهايي داشته باشد. گاهي اما از سر بيرغبتي و فقط براي رفع تكليف به موضوعي ميپردازيم كه نه آنرا بهدرستي انجام ميدهيم و نه از انجام آن لذتي ميبريم. عبادت و بندگي خداوند هم قطعا از اين قاعده مستثني نيست.
زينت عبادتكنندگان در دعاي شريف مكارمالاخلاق، بعد از طلب رزق فراوان در پيري و توان و نيروي بسيار هنگام رنج، به درگاه الهي عرضه ميدارند: «خدايا، مرا گرفتار كسالت در عبادت مكن». حضرت در اين دعا، يادآوري ميكنند كه همتراز با طلب روزي، نيرو و توان، دوري از آفت بزرگ «كسالت در عبادت» را نيز بايد از خداوند طلب كنيم.
شايد براي بعضي از ما، اين قبيل افكار زياد پيش بيايد كه زماني كارهاي خير زيادي انجام ميداديم مثل خدمت به محرومان، سر زدن به يتيمان، تقيد به نماز و روزههاي مستحبي و... ولي هرچه از عمرمان ميگذرد، حوصله آن را كمتر داريم، حوصله مسجد، مطالعه، خدمت به مردم و...
از سوي ديگر گاهي آنقدر شوق و رغبتمان به اعمال نيك و حسنه زياد است كه حتي تصور هم نميكنيم زماني روزمان را بدون آنها بگذرانيم. اما، رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود؛ بالا و پايينها، و قبض و بسط روح انسان، آنقدر ميتواند زياد باشد كه اگر فهم درست نسبت به بندگي و كسي كه او را پرستش ميكنيم، پيدا نكنيم، لاجرم گرفتار كسالت، خستگي و خمودگي خواهيم شد. براي رهايي از اين عارضه، بايد بهخود اهلبيت رجوع كنيم. حضرت سجاد(ع) ميفرمايند: منفورترين مردم نزد خداوند كسي است كه سيره امامي را برگزيند ولي از كارهاي او پيروي نكند. اگر اهلبيت را بهعنوان پيشواي خود برگزيدهايم، يادمان نرود كه بايد اعمالمان را نيز مطابق عمل ايشان تنظيم كنيم. اگر عبادت را از روي ناچاري و بهخاطر وجوب آن، يا از سر شوق كسب رضايت حضرت حق بهجاي آوريم، هر دو يك عمل است، اما اين كجا و آن كجا!!
در سيره اهلبيت و در توصيه علما بسيار تكرار شده كه در اوقات نشاط، مشغول به مستحبات شويد و در اوقات كسالت، بر انجام واجبات اكتفا كنيد. رمز تداوم راه، آن است كه عبادتمان را عاشقانه تنظيم كنيم و به قول حضرت حافظ، عاشق شو ار نه روزي، كار جهان سرايد...