نخستين شكايت از اين باند خشن 18بهمن سال گذشته روي ميز پليس قرار گرفت. شاكي دختر جواني بود كه همراه مادرش در يك مجتمع مسكوني در شهرك مينيسيتي تهران زندگي ميكرد. او دقايقي پس از سرقت، سراسيمه و وحشتزده با پليس تماس گرفت و درخواست كمك كرد.
وقتي مأموران راهي محل سرقت شدند، دختر جوان گفت: حدود ساعت 2بامداد بود و در اتاقم خوابيده بودم. با شنيدن صدايي از خواب پريدم. صدا از اتاق مادرم ميآمد. با عجله خودم را به اتاق او رساندم و ناگهان مرد جواني را ديدم كه بالاي سر مادرم ايستاده بود و تيغه چاقويش را زير گلوي او گذاشته بود. خواستم فرياد بزنم اما در همين هنگام سردي چاقو را روي گلويم احساس كردم. يك جوان ديگر از پشت سر به من نزديك شد و با تهديد چاقو، خواست كه ساكت بمانم.
آنها با تهديد از من خواستند جاي پولها و طلاها را به آنها بگويم. در همان هنگام يكي از سارقان را شناختم. او جوان گچكاري بود كه مدتي قبلتر براي انجام كارهاي تعميرات به خانه ما آمده بود. آنها بعد از سرقت 40ميليون تومان پول و طلا، خواستند فرار كنند كه چشمشان به گاوصندوق افتاد. گاوصندوق متعلق به برادرم بود كه آن موقع در تهران نبود. يكي از 2 جوان افغاني به سمت من آمد و كتكم زد تا رمز گاوصندوق را بگويم اما من قسم خوردم كه رمز را بلد نيستم و در نهايت آنها با برداشتن 40ميليون تومان پول و طلا، فرار كردند.
- در تعقيب كارگر افغان
با شكايت دختر جوان پروندهاي در پايگاه يكم پليس آگاهي تهران تشكيل و تحقيقات براي دستگيري سارقان خشن شروع شد. شاكي يكي از آنها را به نام عليرضا شناسايي كرده بود و جستوجو براي دستگيري او شروع شد. اما بررسيها نشان ميداد كه اين مرد كارگر فصلي است و كسي از محل زندگي او خبر ندارد. درحاليكه بررسيها براي يافتن ردي از عليرضا ادامه داشت شكايت مشابه ديگري در اختيار پليس قرار گرفت. اين بار خانهاي در منطقه فرمانيه هدف دزدان قرار گرفته بود.
ساكنان خانه دختري جوان به همراه مادر و خواهر كوچكش بودند. در اين سرقت نيز 2جوان افغاني پس از ورود به خانه دستوپاي ساكنان آنجا را بسته و دست به سرقت زده بودند. دختر جوان در تشريح ماجراي سرقت گفت: نيمه شب بود كه متوجه سر و صداي مادرم از داخل اتاق پذيرايي شدم. قصد خارج شدن از اتاق خود را داشتم كه ناگهان يك نفر از پشت سر به من حملهور شد و با چاقو مرا تهديد كرد و گفت كه «صدايت در نيايد».
وحشت كرده بودم. وقتي مرد جوان مرا به پذيرايي برد مادرم را ديدم كه دست و پا بسته روي صندلي نشسته بود و جواني افغاني با چاقو و شوكر كنارش ايستاده بود. همان لحظه متوجه شدم كه خواهر كوچكم هم داخل اتاقش دست و پا بسته حبس شده است. سارقان پس از بريدن دستبند و النگوهاي من و مادرم به سراغ گاو صندوق خانه رفتند و با سرقت حدود 150ميليون تومان پول و طلا متواري شدند.
- دستگيري
سرقتهاي دزدان خشن ادامه داشت تا اينكه كارآگاهان توانستند به سرنخهايي از عليرضا، يكي از اعضاي باند دست پيدا كنند. مأموران با پرس و جو و تحقيق از كساني كه اين كارگر جوان را ميشناختند متوجه شدند كه وي در ورامين زندگي ميكند و به تازگي بهعنوان نگهبان يك مجتمع مسكوني در حال ساخت مشغول بهكار شده است. 12ارديبهشت، او در يك عمليات ضربتي دستگير شد و در بازجوييها مخفيگاه 2همدستش را لو داد.
با اطلاعاتي كه از وي بهدست آمده بود، 2سارق ديگر هم كه هر دو 25ساله هستند به دام افتادند در بازرسي مخفيگاه آنها تعداد زيادي گوشي تلفن همراه و مقداري طلا و جواهر كشف شد. متهمان در بازجوييها علاوه بر سرقت از خانهها به زورگيري در خيابانها هم اعتراف كردند و در ادامه شاكيان زيادي كه از سوي آنها هدف سرقت قرار گرفته بودند شناسايي شدند.
يكي از آنها زني بود كه ميگفت: ظهر بود و قصد داشتم با ماشينم وارد پاركينگ خانه شوم. همان لحظه جوان افغاني را ديدم كه داشت روي در و ديوار برگههاي تبليغاتي ميچسباند. وقتي وارد پاركينگ شدم و ميخواستم از ماشين پياده شوم ناگهان همان مرد جوان را ديدم كه با چاقو مقابلم ايستاده بود. خواستم فرياد بزنم كه ضربه محكمي بهصورتم زد و روي زمين افتادم. او با تهديد چاقو طلاها و گوشي تلفن همراهم را دزديد و فرار كرد.
- شكنجه زوج جوان
بررسيهاي پليس نشان ميداد كه اعضاي اين باند هنگام اجراي نقشههاي سرقت از نهايت خشونت استفاده ميكردند. يكي ديگر از سرقتهاي آنها، دستبرد به يك گاوداري در ورامين بود. شاكي سرايدار گاوداري بود كه در تحقيقات گفت: همراه همسرم در اتاق سرايداري بوديم كه نيمههاي شب متوجه ورود يك نفر از روي ديوار شدم. او با يك حركت سريع در گاوداري را باز كرد و چند نفر ديگر هم وارد شدند. آنها من و همسرم را به باد كتك گرفتند و دست و پاي هر دوي ما را بستند.
سارقان همسرم را مقابل چشمان من شكنجه كردند و پس از سرقت همه پولها و طلاهايمان، موتورم را دزديدند و سوار بر آن پا به فرار گذاشتند.تحقيقات پليس نشان ميدهد كه اعضاي اين باند پس از سرقت موتور شاكي، با استفاده از آن راهي خيابانهاي تهران شده و از چندين رهگذر زورگيري كرده بودند.
با اين اطلاعات، 3جوان افغان تحت بازجويي قرار گرفتند و به سرقتهاي سريالي اعتراف كردند. در اين ميان عليرضا، سردسته باند گفت: من در كارهاي ساختمان فعاليت ميكردم و هر بار كه جايي مشغول بهكار ميشدم، سعي ميكردم همه ساكنان ساختمان را زيرنظر بگيرم. من دنبال آپارتمانهايي ميگشتم كه مردي در آنجا حضور نداشت و زنان تنها بودند. بعد از شناسايي خانههاي مورد نظر، نقشهام را با 2نفر از دوستانم در ميان گذاشتم و قرار شد به خانهها دستبرد بزنيم.
از آنجا كه از قبل كليد يدكي خانههاي مورد نظر با شگردهاي مختلف تهيه كرده بودم، شبانه وارد خانهها ميشديم و دست به سرقت ميزديم.به گفته سرهنگ كرم يوسفوند، رئيس پايگاه يكم پليس آگاهي تهران، قاضي پرونده براي متهمان قرار قانوني صادر كرده و شاكيان احتمالي ميتوانند براي شكايت به پايگاه يكم پليس آگاهي تهران مراجعه كنند.