20 روز از پايان جشنواره سي و چهارم گذشته و هنوز نام فيلم فجر و سيمرغ زرين آن در ميان 28جايزه و 7نامزدي قوچها به چشم نميخورد.
2-«افسوس كه شما بخش ملي جشنواره فيلم فجر را از بخش بينالملل آن جدا كرديد... از ابراهيم حاتميكيا هم «آژانس شيشهاي» را به ياد دارم... هميشه در جشنوارههاي فجر اين فرصت را پيدا كردهام تا فيلمهاي ايراني را كه در جشنوارههاي ديگر امكان حضور ندارند، تماشا كنم.» اين بخشهايي از گفتوگوي ژان ميشل فرودون منتقد سرشناس فرانسوي و سردبير پيشين نشريه معتبر كايه دو سينما با ايسناست كه شبيه آن را پيشتر در نقد جدا شدن بخش بينالملل فيلم فجر از زبان منتقدان هاليوود ريپورتر و ورايتي هم شنيده و خواندهايم.
3-برگزاري جداگانه بخش بينالملل جشنواره فيلم فجر يك پروژه ناتمام است كه ظاهرا فقط خالقان آن قربان دست و پاي بلورياش ميروند. منصفانه اگر نگاه كنيم، هر آنچه قرار است در بخش بينالملل اتفاق بيفتد، به شكلي باورپذيرتر و كمهزينهتر در بخش ملي ميافتد؛ كارشناسان بينالمللي براي ديدن تازههاي سينماي ايران در زمستان به تهران ميآيند و احتمالا با دست پر از اينجا به برلين ميروند. كيست كه نداند اروپاييها و آمريكاييها براي ديدن نسخه مميزيشده قوچها (برنده سيمرغ زرين امسال) زحمت سفر كردن به تهران را به جان نميخرند؛ فيلمي كه درست يك سال پيش در جشنواره كن اكران شده، تمام دنيا را گشته و نماينده ايسلند در اسكار 2016بوده است؟
4-جشنواره سي و چهارم با همه كاميابيها و ناكاميهايش به بايگاني خاطرهها پيوست و بهنظر ميرسد مديرعامل خانه سينما و همكارانش عزم خود را براي برگزاري بدون حاشيه دوره سي و پنجم جزم كردهاند. كاش بخشي از تلاشي كه براي «خيلي خوب» و «بدون حاشيه» نشان دادن اوضاع جشنواره بهكار گرفته شد، صرف بهبود اوضاع معيشتي سينماگراني شود كه با نوشتن نامه خطاب به رئيسجمهور، خاطر رئيس سازمان سينمايي را مكدر كردهاند.