خودم هم زياد به اين موضوع فكر ميكنم. اضطراب پس از اشتباه براي من هم رخ داده است؛ فراوان و مكرر. اينكه بعد از مراقبت فراوان، مرتكب يك عصيان ميشوي و به بحران معصوميت از دست رفته ميرسي، يك تجربه همهگير است. و البته عجب دوران سختي است دوران پساگناه؛ دوران معصوميت از دست رفته.
اصلا به اين نتيجه رسيدهام همه ما دستكم چند تا از اين كابوسها را در ذهن خود داريم. مدام در خلوت خود، بابت گذشتههايي كه از روي هيجان يا جهل يا احساسات، خطاهايي كردهايم، درگيريم.
اين روزها به يك نتيجه جدي و جديد رسيدهام. بهنظر ميرسد خود خدا اين فضا را پيشبيني ميكرده و به وضوح ميدانسته همه آدمها نميتوانند هميشه خوب باقي بمانند. من از آن حسن روز افزون كه يوسف داشت دانستم، كه عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را.
پس اين خداي حكيم و مهربان، براي آدمها يكيدو تا راهحل ويژه هم طراحي كرده است. احتمالا مشكل از ماست كه به راهحلهاي خدا احترام نميگذاريم. بايد نظريه خدا را براي جبران و خوب شدن بشناسيم. بايد به جاي خودخوري يا افسرده شدن، خودمان را به راهحلهاي خدا عرضه كنيم. يعني اگر راهحلها و فرمولهاي خدا را انجام بدهي خود خدا برايت جبران ميكند.
مي خواهم يكي از مجربترين راهحلهاي خدا را پيشنهاد بدهم و بخواهم كه تو هم تجربه كني. راهحل را توي اين قطعه از آيه پيدا كردم كه عموما از حفظيم: «انالحسنات يذهبن السيئات» خوبيها ميتوانند بديها را پاك كنند. همه ما بدي و اشتباه و قصور و تقصير داريم.
پس بايد پاكشان كنيم. بهترين پاككن، كار خوب كردن است. ما بايد توي كار خوب شتاب كنيم. تند تند كار خوب انجام بدهيم؛ آن وقت است كه خدا برايمان جبران ميكند.
پس بايد همه كارهاي خوب را مزه كنيم. من از امروز يك كار خوب جديد را شروع كردهام. كاري كه ميتواند خيليها را با خود همراه كند. راستي تو امروز توي دستور كارت كدام كار خوب را آغاز ميكني؟