برخي هم كمي بهتر عمل ميكنيم و با وجود اينكه باز هم در شكلگيري آينده نقشي بازي نميكنيم، لااقل آن را پيشبيني ميكنيم و خودمان را براي شرايطي كه پيش خواهد آمد آماده ميكنيم. درست مانند كساني كه اواخر دهه70، اهميت داشتن دانش استفاده از نرمافزارهاي تخصصي را در يافتن شغل متوجه شده و برنامههاي درسي و كاريشان را بر اين اساس چيدهاند. اين ميان، تعداد معدودي هم هستند كه در عمل، آينده را ميسازند. آنها بهعنوان مثال، خيلي زود متوجه ميشوند بازار مولد در آينده نزديك به اپليكيشنهاي موبايلي تعلق خواهد داشت و آنها، نخستين اين بازار ميشوند و جريانساز براي ديگران.
نكته ظريف در اين زمينه، اهميت فكر و هوشمندي در رسيدن به ايدههاي جديد بازار و موفقيت است، يك اصل چنين عنوان ميكند كه 80 درصد نتايجي كه ما در زندگي بهدست ميآوريم، حاصل 20درصد فعاليتهاي ماست؛ فعاليتهايي كه هدفمند و مؤثر انجام شدهاند. اين ميان، سؤال اين است كه چگونه آينده شغلي هدفمندي بسازيم؟ سؤالي ساده كه نياز به پاسخي طولاني دارد. اما اجازه بدهيد يك پيشنهاد را مطرح و بررسي كنيم. نوشتن، ميتواند شما را در شغلتان موفق كند. منظور داشتن قدرت نوشتن بهعنوان يك نويسنده يا كسي كه رزومه خوبي مينويسد نيست. اينجا، هدف اين است كه اهدافمان را بنويسيم تا هم به آنها نظم منطقي بدهيم و هم بهصورت ناخودآگاه، به انجام دقيقشان متعهد شويم.
يك پژوهش در دانشگاه هاروارد نشان داده، تنها 3درصد از دانشجويان اهداف شغليشان را با دقت انتخاب كرده و در مورد آن نوشته بودند، 14درصد با وجود داشتن هدف، آن را مكتوب نكرده بودند و 83 درصد هم اصولا هدف مشخصي براي آينده درنظر نگرفته بودند. نكته جالب اين بود كه بررسي موفقيت شغلي اين دانشجويان نشان داد كه درآمد گروه اول كه هدف شغليشان را مكتوب كرده بودند، نسبت به گروه دوم 10برابر و ميزان درآمد افراد گروه دوم نسبت به گروه سوم، 3برابر بيشتر بوده است. بهعبارت ديگر تفاوت درآمد گروه اول نسبت به سوم 30 برابر بوده است. بياييد در مورد اهداف كاري و شغليمان بنويسيم. سود خوبي دارد!