اين روزها ابزارهاي مجازي محك خوبي براي خودشناسي ما هستند؛ ابزارهايي كه خوب يا بد، گاهي آنقدر در حريم خصوصيمان راهشان دادهايم كه به راحتي ميتوانند از ما آتو بگيرند. زندگي مجازي اين روزها با زندگي حقيقي عجين شده و اين گاهي خطرناك است و گاهي شيرين و دلچسب.
اين آينه گاهي براي ديگران هم بيآنكه خود بخواهند كاركرد دوربين مخفي را دارد كه شاهد و ناظر رفتارشان است؛ دوربيني كه كوچكترين و ريزترين رفتارهايشان را بدون آنكه حتي خبر داشته باشند ضبط و منتشر ميكند. شاهد مثال اين اتفاق اين روزها دور و برمان زياد پيدا ميشود.
هفته گذشته عكسي در شبكههاي اجتماعي منتشر شد و دست بهدست و صفحه به صفحه گشت كه معيار و مصداق همين آينگي فضاي مجازي بود؛ عكسي از يك سرباز مأمور راهور كه در باران بهاري تهران، باراني بلند خود را براي كودك فالفروش سرپناه كرده بود؛ يك منظره ديدني و زيبا و شيرين كه ميان همه مناظر زشت و زيباي شهري مثل تهران به مذاق يك دوربين بهدست خوش آمده بود و شده بود سوژهاش. عكس در طول يكيدو روز هزاران بار دست بهدست شد و همه از كار دوستانه و انساني سرباز تمجيد كردند و دلشان شاد شد. چند روز بعدتر حتي راهنمايي و رانندگي از سرباز وظيفهشناس تقدير كرد و نشان داد كه وظيفه امثال اين سرباز تنها سوتزدن سر چهارراهها و كنترل تردد خودروها نيست.
توي موبايل ما اين روزها از اين عكسها زياد است؛ عكسهايي كه حاصل كارهاي روزمره آدمهاي ديگري مثل ماست. شايد حتي بيآنكه بدانيم عكسهايي از كارهاي ما هم در موبايل ديگران باشد؛ كارهاي روتين و روزمرهاي كه بيهوا شدهاند سوژه عكاسي كسي؛ عكسهايي كه بهخاطر كارهاي زيبايمان شيرين هستند و الان دارند در چتها تحسين ميشوند و عكسهايي تلخ و وحشتناك از كارهاي زشتي كه يا حواسمان به انجامدادنش نبوده و يا هزار تا دليل برايشان داشتهايم و يا ميدانستهايم كه اشتباه است و به خيال خودمان مراقب بودهايم كسي نبيندمان و انجام دادهايم.
تصاويري كه دوربينها ميگيرند معيار قضاوت آدمها ميشوند. دوربين مخفي دنياي مجازي، حالا كه كمتر كسي از تيررسش در امان است روي ما زوم شده؛ دوربيني كه خوب و بد را ميبيند و ضبط ميكند و نشان همه ميدهد. ما بيآنكه بخواهيم داريم قضاوت ميشويم و بيآنكه حواسمان باشد داريم نقش بازي ميكنيم. شايد بهترين كار براي اينكه نقشمان نقشي درخور و ماندگار شود استفاده از همين قدرت آينگي فضاي مجازي باشد. گاهي ميشود خودمان را جاي شخصيت خوب يا بد عكسها و فيلمهاي بيهواي دنياي مجازي بگذاريم و ببينيم كه اگر ما جاي او بوديم چه ميكرديم. اينطور ميشود خوب بودن يا بدنبودن را تمرين كرد و از تصاوير بيهواي ناشناس نترسيد. حالا خوشبختانه خيلي راحت ميشود از آينگي فضاي بيدر و پيكر مجازي براي بهتر بودن استفاده كرد. امتحانش ضرري ندارد.