جواد عزیزی: سارق شهر کتاب که خود سواد چندانی برای خواندن ندارد پس از سرقت 20 میلیون تومان کتاب نفیس از شهر کتاب نیاوران با کمک دوربین‌های مداربسته به دام افتاد.

به گزارش همشهری، مدتی پیش مسئولان شهر کتاب نیاوران هنگام بررسی آمار کتابهای فروخته شده متوجه مفقود شدن تعدادی از کتابهای نفیس شدند که نام آنها در لیست فروش نبود. آنان که به این ماجرا مشکوک شده بودند به بررسی تمامی فیلم‌های ضبط شده توسط دوربین‌های مدار بسته پرداختند ولی این بررسی نتیجه‌ای در بر نداشت و سر نخی به دست نیامد.

 از آنجا که 19 دوربین مدار بسته، تمامی نقاط شهرکتاب را پوشش می‌دادند و سرقت کتابهای نفیس به دور از چشم دوربین‌ها بعید به نظر می‌رسید ماجرای مفقودشدن کتابها اهمیت بیشتری پیدا کرد و نگهبانها ماموریت یافتند سیستم حفاظتی را گسترده‌تر کنند.

در حالی که نگهبانان و دوربین‌ها تمامی عکس‌العمل‌های مراجعان را زیر نظر داشتند باز هم روند مفقودشدن کتابها ادامه داشت و هر دو روز یک بار به کتابها دستبرد زده می‌شد.

مأموران حراست شهر کتاب که هنوز سرنخی از این ماجرای مرموز به دست نیاورده بودند بار دیگر به بررسی فیلم‌های ضبط شده توسط دوربین‌ها پرداختند و این بار به مردی با ظاهری آراسته مشکوک شدند.

 این مرد مرموز هر دو روز یک بار وارد شهر کتاب می‌شد و دقایقی بعد در حالی که جعبه‌های کفش یا مواد غذایی در دست داشت، با خرید تعدادی کتاب ارزان‌قیمت از شهر کتاب خارج می‌شد. از آنجایی که همه تحقیقات انجام شده به مرد مرموز ختم می‌شد، همه نگهبانها برای به دام انداختن او به حالت آماده‌باش درآمدند و مدتی بعد تماس تلفنی ناشناس ظن مسئولان شهر کتاب را به مرد مرموز بیشتر کرد.

مرد ناشناس که نمی‌خواست خود را معرفی کند در این تماس گفت که فردی پس از سرقت کتابهای نفیس شهر کتاب، آنها را به خریداران کتابهای دست دوم در میدان انقلاب می‌دهد.

چند روز پس از این تماس، مرد مرموز  بار دیگر در شهر کتاب آفتابی شد و این بار نگهبانها بلافاصله پلیس را در جریان گذاشتند و مرد مرموز را زیر نظر گرفتند. لحظاتی بعد زمانی که این مرد قصد سرقت چند کتاب  را داشت از سوی نگهبانها دستگیر و در اختیار ماموران پلیس قرار گرفت. او در نخستین بازجویی‌ها به سرقت کتابها اعتراف کرد و مدعی شد که در این سرقتها فرد دیگری همدست او بوده است.

وی پس از انتقال به شعبه ششم دادسرای شمیرانات به بازپرس علی‌رضا روستا طسوجی گفت: فرد ناشناسی قبل از ورود من به شهر کتاب، تعدادی کتاب نفیس را درون جعبه کفش یا مواد غذایی قرار می‌داد و جعبه را در جایی مشخص می‌گذاشت.

 من قبل از ورود با تلفن با این مرد تماس می‌گرفتم و همدستم به من می‌گفت که چه ساعتی به آنجا مراجعه کنم. به این ترتیب من در ساعت مقرر به شهر کتاب می‌رفتم و پس از برداشتن جعبه مورد نظر که به دور از چشم دوربین‌ها بود از آنجا خارج می‌شدم. پس از اعترافات سارق شهر کتاب بازپرس روستا طسوجی برای او قرار بازداشت صادر کرد و تحقیقات پلیس برای دستگیری همدست او ادامه یافت.

***

سارق شهر کتاب مردی حدودا 38 ساله با قدی متوسط است که صورت تکیده و لاغر او نشان از اعتیاد شدید وی به موادمخدر دارد. او که پدر یک دختر و پسر است در گفت‌وگو با خبرنگار همشهری علت سرقت کتابها را تهیه هزینه موادمخدر عنوان می‌کند و می‌گوید من مستاجرم. چون بیکار بودم مجبور شدم هر طوری شده شکم بچه‌هایم را سیر کنم.

 سابقه هم داری؟
نه. من در کار چاپ فعالیت می‌کردم. ولی چون کار چاپ مقطعی است و مدتی بیکار می‌ماندم پولی برای گذران زندگی نداشتم.

 چقدر سواد داری؟
خیلی کم. نمی‌توانم به خوبی بخوانم.

 چطور شد که سارق کتاب شدی؟
یکی را می‌شناختم که دستفروش بود و در میدان انقلاب سی‌دی می‌فروخت. او به من شماره‌ تلفنی داد و گفت با آن تماس بگیر. این فرد که خودش همه کارها را انجام می‌دهد و تو فقط باید کتابها را از شهر کتاب خارج کنی و بفروشی.

 کتابها را چقدر می‌فروختی؟
تنها 20 درصد قیمت کتاب را به من می‌پرداختند.

 تا حالا آن فرد را دیده‌ای.
نه. فقط با او تلفنی صحبت کرده‌ام.

 سهم او را چطور می‌پرداختی.
از طریق همان سی‌دی فروش نصف من می‌گرفتم و نصف را به او می‌دادم.

 چه مدت بود که سرقت می‌کردی؟
تقریباً 4 ماه و حدود 400 جلد کتاب را به سرقت بردم.

 می‌گویند 20 میلیون تومان کتاب به سرقت برده‌ای؟
نمی‌دانم. ولی سهم من از این سرقتها فقط 400 هزار تومان بود.

 روز آخر چرا قصد سرقت کتابهای ارزان‌قیمت را داشتی؟
وقتی آخرین بار زنگ زدم، آن فرد گفت که دیگر به من زنگ نزن چرا که ماجرا لو رفته ولی من خمار بودم و باید برای تهیه پول مواد به شهر کتاب می‌رفتم. برای همین این بار که نه جعبه‌ای در کار بود و نه بسته‌ای خودم تصمیم به سرقت گرفتم.