اما بسياري از صاحبان كسب و كار در برنامهريزي رونق كار خود، تعريفي كه مردم از آنها در ذهن دارند و به يكديگر منتقل ميكنند را يا درنظر نميگيرند يا بدان به اندازه كافي بها نميدهند. در واقع خيلي از صاحبان كسب و كار خودشان هم تعريف دقيقي از هويت كار خود و تصوير و تعريفي كه ميخواهند در ذهن مردم و مشتريان داشته باشند، ندارند.
يك تمرين ساده انجام بدهيد؛ چند نام تجاري مورد توجهتان را بنويسيد و براي هر كدام دستكم 5تعريف بنويسيد؛ مثلا در مورد رستوران كوچك محله كه معمولا از آن غذا ميگيريد ممكن است بنويسيد: «مواداوليه مرغوب، صندوقدار بداخلاق، غذاهاي ايراني خوشمزه، قيمت مناسب، اگر بخواهي غذا را برايت بفرستند خيلي دير به دستات ميرسد».
همه اين موارد، مثبت و منفي، با هم تعريف اين رستوران را در ذهن شما ميسازد. حالا همين تمرين را در مورد رقيبهايتان انجام دهيد. مردم رقيبهاي شما را با چه ويژگيهايي ميشناسند؟
مرحله بعدي اين است كه اين تمرين را در مورد كسب و كار خودتان انجام بدهيد. بايد خيلي خيلي روراست و صادقانه تمرين را انجام بدهيد. ويژگيهايي كه دوست داريد با آنها معروف شويد را درنظر نگيريد. اگر ميخواهيد كسب و كار بهتري داشته باشيد، بايد واقعبين باشيد و تصوير درستي از حال خود داشته باشيد. معمولا مشتريها خيلي زودتر از صاحبان كسب و كار، نقاط منفي آنها را ميبينند. پس خيلي خوب است اگر بتوانيد از دوستان و اطرافيان يا حتي بهتر، مشتريان خود بخواهيد كه تعريف خودشان از شما را صادقانه با شما در ميان بگذارند.
اگر كسب و كار كوچكي داريد و ويژگيهاي منفي زيادي در تعاريف ميبينيد ناراحت نشويد، فرصت داريد تا آنها را برطرف كنيد و تا رفع نشدن ويژگيهاي منفي، به سراغ توسعه كسبوكارتان و معروفيت بيشتر نرويد؛ چون تغيير ذهنيت مردم دشوار خواهد بود. دانستن اينكه مردم ويژگيهاي منفي در تعريف شما بهكار ميبرند نبايد شما را به هم بريزد يا باعث شود چشم و گوشتان را به نقد ببنديد بلكه بايد از آن بهعنوان راهنمايي گرانبها در راه موفقيت استفاده كنيد. اين بخشي از راه اداره يك كسب و كار موفق است.