اين زن كه پدر و مادر دانماركياش نام ماريا را برايش انتخاب كردند، از سالها قبل در جستوجوي راهي بود تا شايد بتواند پدر و مادر واقعياش را بشناسد و در نهايت نيز تصميم به سفر به ايران گرفت اما هنوز نتوانسته ردي از آنها پيدا كند. به گزارش پايگاه خبري صبح قزوين، ارديبهشتماه سال 51سربازي ماريا را كه نوزادي چند ماهه بوده روي پلههاي شهرباني قزوين پيدا ميكند.
ظاهرا پدر و مادرش او را در آنجا رها كرده بودند تا شايد خانوادهاي او را به فرزندي بگيرند. اين نوزاد دختر در نهايت به پرورشگاهي در منطقه نارمك تهران منتقل و اسم سودابه برايش انتخاب ميشود. پاييز همان سال، يك زوج دانماركي كه براي تفريح به ايران آمده بودند به پرورشگاه ميروند و اين نوزاد را به فرزندي قبول كرده و با خود به دانمارك ميبرند.
او كه پس از آن نامش به ماريا تغيير پيدا ميكند ميگويد: از همان كودكي متوجه تفاوتهايي بين خودم و بقيه مردم شدم، بيشتر اطرافيانم قد بلند با موها و چشماني روشن بودند اما من از نظر ظاهري با آنها فرق داشتم. از همان زمان كودكي خانواده دانماركيام به من گفتند كه فرزند واقعي آنها نيستم و در شهر قزوين در ايران به دنيا آمدهام. مادرم به من گفت كه سالها پيش يك سرباز قزويني تو را بدون اينكه نامه يا اوراق هويتي و مداركي داشته باشي پيدا كرده است.
ماريا خانواده دانماركي خود را بسيار دوست دارد اما ميگويد: سالها بعد، وقتي ازدواج كردم و بچهدار شدم، عميقا احساس كردم كه چقدر وحشتناك است والديني فرزند خود را از دست بدهند، به همين علت تصميم گرفتم به ايران سفر كنم و بهدنبال هويت واقعي خود بگردم. حالا چند روزي است كه ماريا به همراه همسرش به ايران آمده و با همراهي مترجم خود به چندين اداره سر زدهاند، اما متأسفانه بهدليل قديمي بودن اين پرونده نتوانستهاند سرنخ و ردي از خانواده و اقوام ايراني خود پيدا كنند. ماريا و همسرش هر دو معلم زبان انگليسي هستند و حالا كه نتوانستهاند پدر و مادر واقعي ماريا را پيدا كنند، از مردم براي پايان دادن به اين دوري كمك خواستهاند.