ماههاست كه تفنگچيها به تلگرام كوچ كردهاند. توپخانه شبههافكني فعال شده است؛ البته حمله به باورهاي ديني، به قدمت ديوارنوشته غارهاي باستاني است ولي در سالهاي اخير، 2 اتفاق تازه رخ داده است: بستهبندي شبهات، شيك و جذاب شده و توزيع و تكثير آنها، سهل و پرسرعت شده است.
بهعنوان يك نويسنده باور دارم برخي از متنهاي ارسالي در تلگرام، فراتر از يك بداههنويسي ساده هستند. نيازي به كنكاشهاي اطلاعاتي امنيتي نيست، صرفا آناليز ادبي ساده اين متنها تأييد ميكند كه اين متنها، با دلنوشتههاي معمولي يك كاربر تلگرامي تفاوت جدي دارند.
نوع ادبيات شاعرانه حاكم بر نوشتهها، سير منطقي مباحث ارائهشده در آنها و استفاده از ظرفيتهاي هنري احساسي براي اقناع مخاطب، نشان ميدهد اين متنها، خروجي فكري تيمهاي معين يا حداقل يك آدم حرفهاي هستند.
هدفگذاري عموم اين متنها، ايجاد شبهات مؤثر در فضاي ذهني مخاطب است و صدالبته اصليترين هدف شبهه، ايجاد ترديد و دودلي است و امروز بيش از هر روزگار ديگر، انقلاب اسلامي ايران آماج حملات نظاممند و طراحيشده است. در برخورد با اين متنها، حرفهاي باشيد؛ سادهانديشي نكنيد، هنگام خواندن آنها احساسي نشويد و حتما در برابر آنها حس پرسشگري را حفظ كنيد.
به اين 4 جمله دقت كنيد:
«انقلاب نتيجه ناآگاهي بود، جنگ نتيجه انقلاب بود، عقبماندگي نتيجه جنگ بود و تحريم نتيجه عقبماندگي شد». چه سير منطقي مسحوركنندهاي بر اين استدلال حاكم است؟! طراز كلمات را ملاحظه كنيد. چگونه يك مغلطه در لباس استدلال به ذهن شما خورانده ميشود؟ غلطترين حرف موجود در اين نوشته آن است كه انقلاب اسلامي، ناشي از جهل بوده است، درحاليكه اصليترين و بارزترين مميزه انقلاب ايران، عنصر آگاهي و شعور همگاني بوده است؛ امري كه نهتنها از قيافه و سبك زندگي پدران و مادران ما هويداست بلكه پيچيدهترين مطالعات تاريخي و جامعهشناختي راجع به انقلاب ايران آن را گواهي ميدهد.
البته اين خط روايي تا انتهاي متن حفظ شده و آخرالامر به شما ميقبولاند كه ما ايرانيها درگير جهل و خرافه هستيم. دقت كنيد حرفهايهاي پشت اين متن شما را از كجا به كجا ميكشانند؟! پس بايد در برابر حرفهايها، حرفهاي باشيم.