يكي از سرگرميهاي ما در سالهاي كودكي و نوجواني ديدن تغييرات حرم بود؛ اينكه حرم چقدر گسترده شده است و ضريح تازه كي جايگزين ضريح موقت ميشود و كدام ستونهاي موقت فلزي جايشان را به ستونهاي ثابت دادهاند؟ يكي از پرسشهايمان در سالهاي بعد هم اين بود كه كار ساختوساز حرم امام كي تمام ميشود؟ تا اينكه سال گذشته خبر رسيد كه طرح توسعه حرم امام پس از بيست و چند سال به پايان رسيده است.
خواهرم و شوهرش و خواهرزادهام آمده بودند تهران. به سبك سالهاي قديم گفتيم كه عازم مرقد امام(ره) شويم. وارد اتوبان امامعلي(ع) شديم كه اول برويم زيارت حضرت عبدالعظيم(ع) و بعد مرقد امام(ره).
زرق و برق صحن جديد خيلي توي چشم ميزد، اما زيبا نبود؛ نه با معيارهاي معماري امروز نه با معيارهاي معماري سنتي ايراني- اسلامي. به اين فكر ميكردم كه اين همه زرق و برق براي مقبره كسي است كه تا زماني كه زنده بود اجازه نداد حتي حسينيهاش را درست تعمير كنند. كسي كه در همه عمرش چه زماني كه يك طلبه ساده بود، چه زماني كه مرجع تقليد، چه زماني كه در تبعيد بود و چه وقتي رهبر ايران شد به سادهترين شكل ممكن زندگي كرد؛ كسي كه در نجف اجازه نميداد آجرهاي فرسوده پلهها را عوض كنند چرا كه معتقد بود خانه و زندگي مرجع تقليد شيعيان بايد شبيه سادهترين مقلدانش باشد.
در سالهاي رهبرياش هم در خانه سادهاش در روستاي جماران ماند. حتي وزير خارجه بلوك شرق (شوروي) را نيز در همان خانه ساده به حضور پذيرفت؛ كسي كه خود را رهبر مستضعفان جهان ميدانست و هميشه به آرمان مستضعفان وفادار ماند.با خودم فكر ميكردم اين همه تجمل براي مزار چنين آدمي مطابق كدام بخش از سيره عملي او است؟