يك اتاق بسيار كوچك، شايد به زحمت 9متر ميشد، تنها 2صندلي و يك ميز كوچك در اتاق قرار داشت. يك ويژگي منحصر به فرد اين دفتر آن بود كه در وسط اين اتاق يك درخت تنومند قرار داشت كه آقاي محلاتي از آن بهعنوان فايل استفاده ميكرد و تمام برگههايش را از آن آويزان كرده بود؛ اتاقي كه باخبر شدم همچنان با همان درخت قديمي در جماران داير است.
وارد اتاق كه شدم چند روحاني مسن را آنجا ديدم كه سرپا ايستاده بودند، كار آنها حدود نيم ساعت به درازا كشيد و تمام مدت همگي سرپا بودند. اتاق كه خلوت شد به آقاي محلاتي گفتم بهتر نيست اتاق كار بزرگتري را انتخاب ميكرديد، اينجا كه مراجعات فراواني دارد و اين فضاي محدود مناسب دفتر امام نيست؟
ايشان پاسخ داد؛ هرچه من و احمدآقا خدمت امام عرض ميكنيم دفتر را وسيعتر كنيم نميپذيرند، حتي احمدآقا تا 3حياط آن طرفتر را هم خريده است و الآن خالي است و ميتوانيم با نقل مكان به آنجا دفتر را بزرگتر كنيم؛ اما امام بهشدت مخالفند و قبول نميكنند. ايشان ميگويند نميخواهم به اين مجموعه هر روز تشكيلات جديد اضافه شود. تشكيلات عريض و طويل ايجاد فساد ميكند.
كاش انديشه والاي امام در احترام حقيقي به مردم و خدمت بيمنت را هيچگاه فراموش نميكرديم.
روحش شاد و يادش تا هميشه تاريخ زنده و جاويدان