در ايران هم همسو با سراسر جهان، هفتهاي به نام هفته محيطزيست (16 تا 22 خرداد) نامگذاري شد كه طي آن، فعالان و كارشناسان محيطزيست تلاش ميكنند ضمن تشريح وضعيت محيطزيست كشور نسبت به عواملي كه طبيعت را تهديد ميكند هشدار دهند. آنچه در اين صفحه ميخوانيد نقد ونظر برخي از كارشناسان، استادان و فعالان محيطزيست كشور است كه طي آن نسبت به وضعيت بحراني محيطزيست هشدار داده اند؛ آنها ميگويند بحران آب در رأس معضلات محيطزيست كشور قرار دارد و طرحهاي انتقال آب بزرگترين تهديدي است كه درصورت اجرا، طبيعت كشور را با چالشهاي جدي مواجه ميكند؛ در واقع بزرگترين مطالبه منتقدان محيطزيست، توقف طرحهاي انتقال آب در كشور است.
- دولت روشهاي پيشين را ادامه ندهد
دكتر حسين آخاني، گياهشناس و استاد دانشگاه تهران: كشور ما از نظر محيطزيست شرايط بسيار ناگواري دارد. اين شرايط از يك سو، ناشي از موقعيت جغرافيايي و قرار گرفتن روي كمربند خشكي است كه با افزايش دما، در شمار آسيبپذيرترين نقاط جهان محسوب ميشود و ازسوي ديگر، بهدليل نگاه توسعه ناپايداري كه در چند دهه اخير گريبان سياستگذاران را گرفته، كشور را از جنبههاي مختلف زيستمحيطي با مخاطر ات جدي مواجه كرده است. اكنون كشور ما شرايط بسيار ناپايداري دارد و اگر چارهاي براي مقابله با اين روش ناپايدار نينديشيم بهطور قطع محيطزيست ما با سرعت بالا سقوط خواهد كرد و درصورت سقوط محيطزيست ديگر نه توسعه معنا خواهد داشت و نه رفاه.
من توصيهاي كه به دولت دارم اين است كه روشهاي پوپوليستي را كه پيش از اين و در دولت قبل هم دنبال ميشد و اساس آن، تأمين منافع بخشي از پيمانكاران بود كنار بگذارد و نگاه جديدي به توسعه داشته باشد كه درآن، كرامت انسان و حق انسان براي استفاده از آب و هواي پاك شناخته شده باشد. متأسفانه با آنكه از دولت چنين انتظاري ميرفت اين اتفاق نيفتاد و دولت بازهم همان روشهاي پيشين را ادامه ميدهد؛ به همان اندازه سد ساخته ميشود، اجراي پروژههاي انتقال آب در دستوركار قرار ميگيرد و صنايع آلاينده همچنان به قوت قبل راهاندازي ميشوند و كار آنها ادامه دارد. به نظر ميرسد مسئولان نميخواهند عبرت بگيرند و در نتيجه با تداوم وضعيت موجود، آينده كشور از نظر زيستمحيطي، ناپايدار و نامطمئن خواهد بود.
- انتقال آب، بلاي محيطزيست شده است
دكتر اسماعيل كهرم، استاد دانشگاه و مشاور رئيس سازمان حفاظت محيطزيست: اخيرا بازديدهايي از نقاط مختلف كشور داشتم. اين بازديدها نشان داد كه وضع مملكت ما از نظر آب بسيار وخيم است و مقابله با بحران آب بايد در اولويت دولت و سازمان حفاظت محيطزيست قرار بگيرد؛ هرچند كه سازمان حفاظت محيطزيست مسئول مستقيم آب نيست و اين وظيفه در حوزه وظايف وزارت نيرو تعريف شده است. نكتهاي كه وجود دارد اين است كه اگر چنانچه جنگلها و مراتع كشور حفظ شود به تبع آن، آب در كشور حفظ خواهد شد. وزارت جهادكشاورزي مسئول است كه هرچه زودتر سيستم آبياري كشور را درست كند. ما با همان شيوهاي آبياري ميكنيم كه ايرانيان در زمان كورش آبياري ميكردند يعني به شيوهاي كرتي يا غرقابي. درحاليكه جهان مدتهاست به شيوههاي آبياري قطرهاي، باراني و مهپاشي روي آورده است. من چندي پيش از ميناب در استان فارس بازديد كردم. ميناب دارد نابود ميشود زيرا آب اين منطقه را گرفته و به بندرعباس دادهاند. درواقع 70هزار شهروند مينابي تاوان ساختوسازهاي لجامگسيخته بندرعباس را ميدهند. اين كارهاي خودسر و بدون ارزيابي زيستمحيطي، كشور را به نابودي ميكشاند. انتقال آب، سالهاست كه بلاي محيطزيست كشور شده و الان هم انتقال آب خزر به سمنان و آب خليجفارس به استان كرمان و يزد در دستور كار قرار دارد. ما بايد از اين كارها دست برداريم و به جاي انتقال آب به صرفهجويي و مصرف بهينه آب روي بياوريم. استفاده نادرست از آب و اجراي طرحهاي غلط در حوزه آب، زندگي ما و محيطزيست را دارد نابود ميكند.
- گونههاي مهاجم، زيستبومهاي آبي را تهديد ميكنند
دكتر اصغر عبدلي، اكولوژيست و عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي: كشور ما در مقايسه با ساير كشورهاي منطقه از لحاظ تنوع اكوسيستمهاي آبي(رودخانهها، تالابها، خليجفارس و درياي خزر) و تنوع زيستي آبزيان از جايگاه بسيار بالايي برخوردار است اما متأسفانه اين اكوسيستمها و بسياري از گونههاي موجود در آنها در معرض تخريب و انقراض قرار دارند و تهديدها روزبهروز بيشتر ميشود.
هماكنون بخشي از محيطزيست كشور كه بسيار در خطر است اكوسيستمهاي آبي است. در مورد رودخانهها اين وضعيت ناشي از رعايت نكردن حقابه اين اكوسيستمها و تخصيص اين حقابه به بخشهاي كشاورزي و شرب است. ورود منابع آلاينده كه روزبهروز بر حجم آنها افزوده ميشود از ديگر عوامل تهديدكننده اكوسيستمهاي آبي مخصوصا در درياي خزر و خليجفارس است. در سالهاي اخير، عامل ديگري هم به اين تهديدات اضافه شده و آن ورود گونههاي غيربومي و مهاجم است كه برخي از آنها ناخواسته و برخي ديگر با توجيه اقتصادي و اشتغالزايي وارد كشور شده و در كنار آلودگيها، صيد غيرمجاز و سدسازي اكوسيستمهاي آبي را با خطر جدي مواجه كرده و يا مواجه خواهد كرد؛ خطر غيرقابلكنترلي كه در آينده نزديك باعث نابودي گونههاي آبزي بومي و در نهايت نابودي اكوسيستمهاي آبي ميشود.
تالاب انزلي در شمال و تالاب شادگان در جنوب كشور دو نمونه از اكوسيستمهاي ارزشمندي هستند كه در اثر آلودگي و هجوم گونههاي مهاجم در حال از بين رفتن هستند. بسيار تلخ است كه ما طي 25سال گذشته شاهد در معرض انقراض قرار گرفتن برخي ماهيها مانند ماهيان خاوياري در درياي خزر هستيم. صيد بيرويه، سدسازي و بيتوجهي به «مديريت اكوسيستممحور» در درياي خزر علت اصلي اين انقراضهاست.
سالهاست در كنار استفاده از منابع آبي براي شرب، مقدار زيادي از آب براي كشاورزي و پرورش ماهي اختصاص مييابد و هيچ حقي براي زيستمندان و پايداري اكوسيستم قائل نيستيم. اين نشان ميدهد وزارت جهاد كشاورزي، وزارت نيرو، محيطزيست و دانشگاهها بايد در تعامل با هم چارهاي براي توقف اين روند تهديدكننده بينديشند؛ مادامي كه اين شيوه تغيير نكند بهبود وضعيت اكوسيستمهاي آبي كشور امكانپذير نخواهد بود. نبايد فراموش كنيم كشور ما با بحران آب مواجه است و نابودي اين اكوسيستمهاي آبي بهمعناي تهديد زندگي جوامع انساني پيراموني آنهاست.
- حرفهاي فعالان محيطزيست خريداري ندارد
مهندس بهمن ايزدي، فعال محيطزيست و مدير كانون سبز فارس: موضوعي كه مدتهاست فكر مرا مشغول كرده، رسيدن به ريشه و منشأ عواملي است كه به احتضار طبيعت منجر شده است. داستان انتقال آب از حوضهاي به حوضه ديگر، سدسازيهاي بيرويه و غيرضروري كه از نظر مالي، اجتماعي و فرهنگي بار مضاعفي را به مردم تحميل ميكند، در رأس اين عوامل قرار دارد.
از نظر من كه در چند دهه اخير در حوزه محيطزيست فعال هستم، مشكل اين است كه در كشور ما براي اجراي طرحهاي مغاير با محيطزيست به هر طريقي، امضاي سازمانها يا نهادهاي ذيربط را اخذ ميكنند و تنها در اين ميان، فعالان محيطزيست هستند كه فرياد ميزنند. نمونه آن، طرح انتقال آب خزر به سمنان است. اين روندي است كه از قبل وجود داشته و هماكنون هم تداوم دارد. اين درحالي است كه تشكلها و فعالان محيطزيست قدرتي ندارند.
حضور و مشاركت مردم در جهان حرف اول را ميزند و سرمايه هر كشوري همين حضور و مشاركت مردم است؛ اما متأسفانه در كشور ما، در حوزه محيطزيست، مسئله برعكس است و درنتيجه اعتراض تشكلها و فعالان محيطزيست به جايي نميرسد. در واقع مافياي تخريب منابع پايه (آب، خاك، پوشش گياهي و هوا) منتظر اعتراض فعالان محيطزيست است و در نتيجه همواره اين روند تكرار ميشود.
تغيير در اين روند زماني امكان پذير ميشود كه شيوه مديريت در منابع پايه كشور در سطح ملي بررسي و دگرگون شود. اين بررسي نشان خواهد داد كه چرا ما منابع پايه را از دست دادهايم؛ سپس ميتوان براساس اين يافتهها، راهكارهاي برونرفت از اين معضلات را تدوين كرد در غيراين صورت، نه مناسبتهايي چون روز جهاني محيطزيست و نه اعتراضات تشكلها و نه انتقاد كارشناسان و نه انعكاس تخريبها در رسانهها راه به جايي نخواهد برد كما اينكه سالهاست هم تشكلها اعتراض ميكنند و هم كارشناسان نقد و هم رسانهها گزارش ميدهند اما ميبينيم نهتنها از تخريبها كاسته نشده كه هجمه به طبيعت شتاب گرفته است.
نكتهاي كه وجود دارد اينكه شيوههاي نادرست و مديريت غلط باعث ايجاد وضع نابسامان محيطزيست شده است. آن وقت گناه را به گردن خشكسالي مياندازند درحاليكه اين خشكسالي هميشه بوده و از اين به بعد هم خواهد بود. 2هزارو 500سال پيش هم در اين كشور خشكسالي بوده است. دليل آن، اين گفته داريوش است كه در تاريخ به يادگار مانده است« خدايا كشورم را از سه بلا محفوظ بدار: دشمن، خشكسالي و دروغ».
- هنوز گونههاي شاخص حيات وحش كشورمان را نميشناسيم
محمدصادق فرهادينيا، دانشجوي دكتري و برنده جايزه آيندهاي براي طبيعت درسال 2009 در هلند: گوشتخواران بزرگ كشور بهويژه پلنگ، خرس و يوزپلنگ وضعيت بسيار بدي دارند علت اصلي اين وضعيت هم اشغال زيستگاههاي اين حيوانات توسط انسان است. طعمه زيادي هم براي اين گونهها باقي نمانده است و در نتيجه اين گونهها تعارض جدي با مردم و جوامع محلي پيدا كردهاند. اين وضعيت نگرانكننده است چون ايران آخرين منطقهاي است كه ميتوان اين حيوانات را در آن مشاهده كرد. دراين ميان نكته قابل تاملي كه وجود دارد اين است كه ما چيزي درباره گوشتخواران نميدانيم زيرا مطالعه اين حيوانات در طبيعت بسيار دشوار است و دانستههاي ما درباره آنها مبتني بر تخيل است و اين كمكي به حفاظت آنها نميكند. ما تصور ميكنيم يوزپلنگ، خرس و پلنگ را ميشناسيم اما هرروز چيز جديدي درباره آنها كشف ميكنيم؛ چيزهايي كه با آنچه در گذشته درباره آنها ميدانستيم بسيار متفاوت است. نابودي اين گونهها جدا از نقشي كه در اكوسيستم دارد نشانه جدي ضعف و ناتواني ما در حفاظت از طبيعت است. حفظ زيستگاهها، مهمترين اولويت است. براي حفظ زيستگاهها بايد با برنامهريزي براي محيطبانان انگيزش ايجاد شود. مسئله ديگر پايش است تا مشخص شود اين شيوهها تاچه اندازه جواب داده است.
ما براي نجات يوز تلاش فراواني كرديم اما پايش نكرديم و زماني متوجه شديم كه خيلي اتفاقات براي يوز افتاده بود ؛ اين اشتباه را نبايد در مورد ساير گونهها تكرار كنيم. با پايش، بسياري از اتفاقات ازجمله شيوع بيماري قابل پيشگيري است و ميتوان براي آن چارهانديشي كرد.
- متوليان آب همان حرفهاي قبلي را تكرار ميكنند
عباس محمدي، فعال محيطزيست و مدير گروه ديدبان كوهستان: در همه سالهاي اخير، محيطزيست يك دستاورد بزرگ در كشور داشته و آن اين است كه بحث محيطزيست از دايره چند تشكل و متخصصان به يك موضوع اجتماعي و دغدغه همگاني تبديل شده است؛ اين جنبه مثبت ماجراست كه بسيار نويدبخش است. ولي نكته ديگر اين است كه بهرغم اين دستاورد مثبت، در ارتباط با مسائلي كه باعث تخريب محيطزيست و آلودگي ميشود تغيير ماهيتي ديده نميشود. واقعيت اين است كه نگرشها در مديريت كلان عوض نشده.براي نمونه، در منطقه «موجن» در شاهرود، كلنگ سدي در سال 88 بر زمين زده شد و درسفر اخير رئيسجمهور به سمنان، اين سد آبگيري شد و با حضور وزير نيرو بهرهبرداري از آن آغاز شد. اين سد علاوه بر تخريب ميراث فرهنگي و محيطزيست و مخدوش كردن منظر منطقه هيچ فايده ديگري ندارد. اما وزير نيرو اعلام كرد كه آب هدر ميرفت ولي با ساخت اين سد آب مهار شد. درحاليكه به نظر من، اينطور نيست و اين آبي كه، جلوي آن سدساخته شد پيش از اين در روستاها مصرف ميشد و بخشي از آن هم سفرههاي زيرزميني را تغذيه ميكرد.
اين حرف وزير نيرو كه «ما يك آبي را كه هدر ميرفت به چرخه مصرف وارد كرديم» همان حرفي است كه دولتمردان قبلي هم ميزدند درحاليكه اين حرف، اشتباه است. ما بايد مصرفمان را كم كنيم؛ ما بايد راندمان توليد را در بخش كشاورزي بالاببريم. اين حرفهاي وزير 30سال است كه تكرار ميشود و نتيجه آن، از دست دادن سفرههاي زيرزميني آب، نابودي تالابها و رودخانههاست.
- ضرورت احياي محيطزيستي پهنههاي آبي
دكتر عبدالرضا كرباسي، معاون اسبق محيطزيست دريايي سازمان حفاظت محيطزيست و رئيس پيشين دانـشكده محيطزيست دانشگاه تهران: آب مهمترين منبع حيات در دوران زندگي ماست. تغيير شرايط طبيعي رودخانهها توسط بشر باعث شده تا آسيبهاي زيادي بر اكوسيستم، ظرفيت آبگذري، شرايط مورفولوژيكي و تعادل فرسايش و رسوبگذاري رودخانهها وارد شود. بسياري از زيستگاههاي جانوري در معرض تهديدات متنوع از جانب انسان است. تخريب زيستگاههاي جانوري بهصورت مستقيم (ساخت و ساز) يا غيرمستقيم (آلودگي) صورت ميپذيرد. گاهي حفاظت كوركورانه نيز ميتواند موجب تخريب زيستگاههاي جانوري شود. بهعنوان مثال، حفاظت از زيستگاههاي پهنههاي آبي (شامل رودخانه، تالاب، درياچه و خليج) از اين دسته از حفاظتهاي مخرب محسوب ميشود.
سالانه حجم زيادي رسوب به لحاظ فرسايش خاك در پهنههاي آبي و بالاخص رودخانهها تلنبار ميشود كه خود حاكي از عدممديريت صحيح حوضههاي آبريز است. حجم بالاي رسوبات تا حدي است كه عمق بسياري از رودخانهها و تالابها آنقدر كاهش يافته است كه ميتوان عرض آنها را بدون قايق طي كرد؛ براي نمونه ميتوان از رودخانه لنگرود نام برد. تبعات پرشدگي پهنههاي آبي علاوه براز بين رفتن زيستگاههاي جانوري ميتواند شامل افزايش سيلاب نيز شود.
بهطور طبيعي مشكلات ايجاد شده روي رودخانهها بر اثر دخالت بشر، خود او را نيز دچار مشكل كرده است؛ بهعلاوه با توجه به اينكه روشهاي سنتي مهندسي رودخانه نقش مهمي در كنترل رودخانه ايفا كرده، اما به مرور زمان رودخانه و محيط اطراف آن را دچار مشكلاتي كردهاند. با توجه به دخالتهاي انساني صورت گرفته در بستر و حاشيه رودخانهها، براي بازگشت رودخانه به حالت اوليه خود، نياز به تجديد حيات اوليه آن است، بدينمنظور احياي رودخانه بايد انجام شود. در حقيقت احياي رودخانه مجموعه روشهايي است، براي بازگشت پيكره رودخانه و سيلاب دشت آن به وضعيت اوليه خود بهطوريكه به مرور زمان و پس از انجام عمليات، اصطلاحا برگشتپذيري رودخانه انجام شود. لذا لايروبي بسياري از رودخانهها و ساير پهنههاي آبي كشور بايد در دستور كار قرار گيرد.
تفكر حفاظت سنتي هرگز اجازه لايروبي را نخواهد داد و مدعي خواهد شد كه حيات آبي از بين ميرود (البته اگر چند سال ديگر صبر كنيم كلا از بين خواهد رفت). تفكر حفاظت پيشرفته با لايروبي و بهكارگيري روشهاي نوين احيا موافق خواهد بود. بهنظر ميرسد سازمان حفاظت محيطزيست بايد اين پهنههاي آبي را شناسايي و لايروبي حداقل يك يا 2مورد را براي حصول اطمينان بهصورت آزمايشي در دستور كار قراردهد. در پروژههاي احيا و بازتواني رودخانه بهطور عمومي 20سال براي رسيدن به شرايط پايدار زمان لازم است كه البته اين دوران با توجه به نوع رودخانه و شرايط حوضه آبريز آن متغير است.طرح نهايي بايد اهداف اوليه احياي رودخانه را تأمين كند، متغيرهاي ناپايداري را درنظر گيرد، ظرفيت انتقال رسوبات را داشته باشد، فرسايش كناره رودخانه را كاهش دهد و كاهش خسارت به حاشيه رودخانه را مدنظر قرار دهد.