چند روز پيش زن و شوهري با مراجعه به پليس فتاي خراسان رضوي از يك كلاهبردار حرفهاي شكايت كردند. زن جوان به مأموران گفت: من و شوهرم 22سال اختلاف سني داريم و وقتي به عقد هم درآمديم، من دختري 14ساله بودم. سالها در كنار هم زندگي كرديم و صاحب 3فرزند شديم تا اينكه مدتي قبل در يكي از گروههاي تلگرامي با مرد جواني به نام بهروز آشنا شدم.
او مدام برايم پيام ميفرستاد و رفتهرفته اعتمادم را جلب كرد. وقتي داستان زندگيام را شنيد، ميگفت كه شوهرم قدر مرا نميداند و من زندگيام را تباه كردهام. حرفهاي اين مرد رويم تأثير گذاشته بود و وقتي گفت كه قرار است براي ادامه تحصيل به اروپا برود و ميخواهد مرا هم با خودش ببرد و برايم يك زندگي رؤيايي فراهم كند، فريب حرفهايش را خوردم.
از آن به بعد به فكر جدايي از همسرم افتادم و تا اينكه بهروز گفت براي انجام كارهاي مهاجرتمان به اروپا نياز به پول دارد. من هم گردنبند طلايي را كه نسل به نسل در خانواده ما چرخيده و در نهايت به من رسيده بود به مبلغ 10ميليون تومان فروختم و همه اين پول را بهحساب بهروز واريز كردم اما ديگر خبري از او نشد و حتي به تماسها و پيامهايم هم پاسخ نميداد.
زن جوان ادامه داد: تازه متوجه شده بودم كه چه كلاهي سرم رفته و فريب يك كلاهبردار را خوردهام. ماجرا را براي همسرم تعريف كردم و او گفت كه بايد نزد پليس برويم. با شكايت اين زوج، تحقيقات مأموران آغاز شد و آنها با شناسايي محل زندگي بهروز، او را دستگير كردند. به گفته سرهنگ جواد جهانشيري، رئيس پليس فتاي خراسان رضوي، با دستگيري متهم مشخص شد كه او نهتنها مهندس نيست بلكه يك كارگر ساده است كه با اين ترفند زن جوان را فريب داده و او را به دردسر بزرگي انداخته بود. به گفته وي، با اعتراف مرد جوان به فريب و كلاهبرداري از شاكي، براي او قرار قانوني صادر شد و تحقيقات براي شناسايي ديگر شاكيان احتمالي ادامه دارد.