پايبندي به آرمانها و ارزشهاي اسلام ناب كه پيروزي شگفتانگيز انقلاب اسلامي را رقم زد، حتما عامل اصلي استمرار و بقاي نظام جمهوري اسلامي و موفقيتهاي فزاينده آن نيز خواهد بود.
شاخصها و معيارهايي كه مقام معظم رهبري در بيانات خود در بيست و هفتمين سالگرد رحلت ملكوتي امام خميني(ره) براي انقلابيگري برشمردند، مطلبي نيست كه در گذر زمان و يا عبور از مقطعي به مقطع ديگر، از ارزش و رونق بيفتد و يا نقش و جاذبه آن در دل و انديشه مردم كمرنگ شود.
ايمان به ارزشهاي اساسي اسلام، اعتقاد به محوريت مردم، اعتقاد به پيشرفت، تحول و تكامل و همچنين برپايي عدالت اجتماعي و ريشهكني فقر و جهل و استضعاف و نيز پرهيز از اشرافيگري و حمايت از محرومان و مظلومان كه زيرمجموعه شاخص اول قرار ميگيرد؛
همچنين همت بلند و ثبات قدم براي رسيدن به آرمانها و اهداف نظام كه تحت شاخص دوم بيان شد؛ نيز پايبندي به استقلال در تمامي ابعاد داخلي، منطقهاي و بينالمللي و در حوزههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي و همچنين دارا بودن تقواي ديني و سياسي كه در توضيح شاخصهاي سوم و پنجم ايراد شد؛ ازجمله موضوعاتي است كه در هر مكان و در هر زمان و براي تمامي اقشار ملت از ارزش حياتي و از محبوبيت و جذابيت فراوان برخوردار است. از اينرو بايد تلاش همگاني و همهجانبهاي كرد تا اين شاخصها از گزند هرگونه غفلت وانحراف و اعوجاجي مصون و محفوظ بمانند.
در اين ميان اما با توجه به تأكيدهاي مكرر مقام معظم رهبري در بيانات مختلف، چنين احساس ميشود كه شاخص چهارم انقلابيگري يعني «حساسيت در برابر دشمن» از اهميت مضاعفي برخوردار است؛ شايد بدين جهت كه دستيابي به هر موفقيت ماندگاري در 4 شاخص ديگر منوط و مشروط به مراعات شاخص چهارم است. گرچه برخي، اساسا وجود دشمن را انكار ميكنند چه رسد به ضرورت حساسيت در مقابل او را!
نگاهي به مختصات و ماهيت اسلام ناب محمدي(ص) كه حضرت امام خميني(ره) احياگر و منادي آن بوده و نظام جمهوري اسلامي بر آن پايه استوار شده و استقرار يافته، به روشني مشخص ميكند كه ذات نظام سلطه جهاني كه آمريكا و صهيونيسم بينالملل بر بام آن نشستهاند، نميتواند ماهيت الهي و سعادت بخش آن را تحمل كرده و برتابد. از اينرو در تمامي عرصهها به تعارض و تقابل با آن برميخيزد.
«گزينه نظامي» كه دشمن هرازگاهي، روي ميز بودن آن را براي يادآوري اصل خصومت و دشمني خود با جمهوري اسلامي، صرفنظر از اينكه كدام دولت و كدام سليقه سياسي بر مسند قدرت باشد، مطرح ميكند، تنها نمونهاي از گزينههاي دشمني او با جمهوري اسلامي است چرا كه ساير گزينهها ازجمله گزينههاي امنيتي، سياسي، بينالمللي، اقتصادي و فرهنگي نيز هيچگاه از روي ميز او كنار نرفته و نخواهد رفت.
وجود دشمن و اهداف اساسي و راهبردي كه دشمنان براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران طراحي كرده و با سرنوشت نظام و منافع ملي و امنيت مردم و كشور گره زدهاند و غالبا و عمدا آن را آشكار كرده و به آن ميبالند، امر پوشيده و قابل انكاري نيست. آنها از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون همواره با به كارگيري ابزارها و شيوههاي متنوع و فراگير بهدنبال اجرايي كردن مقاصد سوء خود بودهاند.
نمونه اخير و نه آخرين نمونه از اين دست اقدامها، صدور گزارش جديد سالانه وزارت امور خارجه آمريكا درباره تروريسم و توجيه دوباره اتهام دروغين حمايت از تروريسم به جمهوري اسلامي ايران است.اين در حالي است كه برخورد دوگانه و عوامفريبانه آمريكا با تروريسم و حمايت بيدريغ واشنگتن از رژيم صهيونيستي تروريستي اسرائيل و مشاركت مستقيم و غيرمستقيم در توليد و رشد گروههاي تروريستي در كشورهاي مختلف منطقه و جنايتهاي بيشمار آنان، آمريكا را بهعنوان بزرگترين حامي تروريسم دولتي و غيردولتي درجهان معرفي كرده است.
بنابراين، اذعان بهوجود دشمن، گام اول و كليدي و البته بديهي شاخص چهارم است و به تبع آن، شناسايي دقيق طبيعت دشمن و تشخيص ترفندها و كيفيت نقشههاي او از يك طرف و اعمال حساسيت لازم، واكنش مناسب و پاسخ بموقع به اظهارات و مواضع خصمانه و مغرضانه دشمن و همچنين ايستادگي در مقابل زيادهطلبيها، تهديدها و بدعهديهاي او از طرف ديگر، از ضرورتهاي مهم شاخص چهارم است.ضرورت اساسي و محوري در اينباره، شجاعت و صراحت آميخته به عقلانيت و درايت در اين فرايند است.