ناگفته پيداست كه يكي از مهمترين دلايل اين مهم، توجه بيشتر افراد به عبادت و مذهب است؛ به اينترتيب آدم طي اين ماه بيشتر بهخودش و به كردار و گفتارش ميانديشد؛ گويي طي يك ماه، آينهاي در برابرمان گذاشتهاند كه هر لحظه خود را در چارچوب آن مشاهده ميكنيم. اين است كه بدون تعارف طي اين ماه اغلب ما حتي كساني كه چندان هم در قيد و بند روزه و نماز نيستند، در قياس با 11ماه ديگر سال آدمهاي بهتري هستيم. البته قطعا اكثرمان در طول سال هم كاري به جرم و جنايت نداريم اما گويي مثل نتايج ضعيف دانشجويان در دانشگاه، طي اين ماه نمرات همهمان را روي نمودار برده و همگي به نسبتي قريب به هم، بهتر ميشويم. عجيب است كه چطور ميشود طي يكماه تا اين حد انسان بهتري بود اما با پايان ماه مبارك رمضان، رفتهرفته سخت و خشك شده و دوباره به همان آدم هميشگياي كه بودهايم بازميگرديم. طي روزهاي ماه مبارك، خوب كه دقت كنيم ميتوانيم رفتارهاي خوبي را از خودمان شناسايي كنيم كه به نسبت جديد هستند و گويي مختص حال و هواي ماه مبارك رمضان.
به مرحمت همين خلق و خوي متفاوت است كه در نهايت طي اين ماه به انسان بهتري بدل ميشويم؛ انساني انسانتر! مهربانتر و مفيدتر براي اطرافيان و درنهايت، براي كل جامعه. خب، چه ميشود اگر بتوانيم اين رفتارهاي نيكوي موقتي را به عاداتي هميشگي بدل كنيم؟ اگر چنين شود نهتنها بعد از هر ماه رمضان، در كل زندگيمان به آدم بهتري تبديل ميشويم. شايد بد نباشد اگر هركدام بسته به اخلاق و رفتار و شناختي كه از خود داريم طي اين ماه در پي روشهايي باشيم تا اين كردار خوب جديد را دائمي كنيم؛ مثلا ميتوان بخشي از اين رفتارها را در پايان هر روز يادداشت و فهرستي تهيه كرد تا طي روزهاي آتي يادآور ظرفيتهاي مثبتمان باشد. شايد در اين راه كاملا هم موفق نباشيم اما حتي اگر دستكم بخشي از اين تغييرات ماه مبارك را بتوانيم به عادت هميشگي بدل كنيم بدون ترديد برنده خواهيم بود.