به گزارش همشهریآنلاین نخستین مطلب این شماره ترجمهای است از مقالهی تُلگا بِکتاش، موسیقیشناسِ ترک، که به ارتباطِ میان اوزان عروضی و ادوارِ ریتمیک در موسیقیِ عثمانی با تمرکز بر فرمِ بِسته میپردازد. اهمیت این مقاله برای موسیقیدان و موسیقیشناس ایرانی در این است که، در نبودِ سنتِ استفاده از ادوارِ ایقاعی یا ریتمیک در فرهنگِ موسیقاییِ ایران، تطابق یا عدمتطابقِ وزنِ عروضیِ شعر در قطعاتِ آوازی با این ادوار میتواند بسیار کنجکاویبرانگیز باشد و، حداقل به زبان فارسی، مطالب زیادی در این خصوص در دسترس علاقهمندان قرار ندارد. بِکتاش در این مقاله خاطرنشان میکند که، پیش از او، جینوچِن تانریکُرور، با مطالعهای وسیع بر روی حدود ششصد قطعهی آوازی، از نوعی رابطه میان این دو نظامِ ریتمیک پرده برداشته است و خودِ او نیز میکوشد وجود این رابطه را، در فرمِ بِسته، بهخصوص در قطعاتی که از دورهای ایقاعیِ کوتاه استفاده میکنند اثبات کند.
مقالهی بعدی شرح انتقادی بخش موسیقیِ رساله قرن هفتمیِ اشجار و اثمار، نوشته علاء منجم بخاری، و شامل تصحیح انتقادی متن است. در بخش اول مقاله، پس از معرفی اجمالی رساله و نویسنده آن، گزارههای مربوط به پیوند میان موسیقی، نجوم واحکام نجوم در این رساله، با نگاه به گفتمانهای معطوف به ارتباطات مذکور در دیگر آثار دوره اسلامی، بررسی شده است. بخشِ مفصلترِ بعدی مطالعهای متنـ موسیقیشناختی بر مباحث نظری موسیقی در اشجار و اثمار، در چهار زیرفصلِ نظام مدال، نظام ریتمیکـ متریک، سازها و نکات پراکنده است. این بخش، عمدتاً، به مطالعه نظام مدالِ سنّتِ منتسب به خراسان، به واسطه بررسی تطبیقیِ دادههای مرتبط با ساختارهای مدال در اشجار و اثمار و رساله نیشابوری اختصاص یافته است.
در مقالهی «یک گونه تازهمتولدشده موسیقیِ خیابانی در تهران»، مینا جعفریهرندی به بررسیِ شکلِ نوظهورِ موسیقیِ خیابانی در تهران، جایگاه اجتماعیـ هنریِ موسیقیدانانِ آن و تمایزِ چشمگیرش با موسیقیدانانِ شکلهای سنتیترِ این نوع موسیقی، و انگیزههای این موسیقیدانان برای اجرا در خیابان میپردازد و، با اتکا بر تئوریِ میدانِ پیِر بوردیو و نظریههای مربوط به هویت و «رفتارِ نمایشی» به تبیینِ این انگیزهها دست میزند.
در بخشِ «یادداشتهای پراکنده» مطلب تاریخیِ جالبی میخوانید دربارهی اولین مؤسسهی تدریس موسیقی کلاسیک در ایران و فعالیتهای ارکستر سمفُنیکِ تهران که توسط واهه خوجایان، یکی از اعضای «کوارتت زهی تهران» و از نخستین هنرآموختههای هنرستان عالی موسیقی، نوشته و با عکسهای تاریخیِ منحصربهفردی همراه شده است.
مفاهیم بنیادین این شماره اختصاص دارد به مسئله آوانگاری و یکی از مباحثِ جالب و مهمِ آن که عبارت است از مشارکتدادنِ موسیقیدانان در تکمیلِ آوانگاریِ موسیقیِ خودشان. ریچارد ویدِس، در مقالهی «درگیرکردنِ اجراکنندگان در ترانویسی و تحلیل: رویکردی همکوشانه به دروپاد»، مزایای اینگونه مشارکت را در آوانگاریِ یک اجرای دروپاد که منجر به اثباتِ وجودِ نوعی ضربانِ پنهان در قسمتِ آلاپِ این اجرا و همچنین کشف ظرایفی دربارهی بداههنوازی میشود نشان میدهد.
در این شماره با فیلیپ بروگیِر، متخصصِ موسیقیِ دروپاد و رئیسِ بخشِ سازهای غیراروپاییِ موزهی موسیقیِ فیلارمُنیِ پاریس، گفتگویی در دو زمینه انجام شده است. ابتدا از تجربیاتِ او در هند بهویژه حینِ فراگیریِ سازِ رودرا وینا از استادِ بزرگِ این ساز، ضیاء محیالدین داگار، پرسیده شد، سپس از برخی ویژگیها و فعالیتهای مهمترین موزهی ساز در فرانسه اطلاعاتی به دست آمد، از جمله اینکه دو نمونه از سازهای ابداعیِ طربانگیز و مجلسآرای قاجاری در این موزه نگهداری میشوند.
یادِ یاران این شماره به دو مطلب از محمدرضا درویشی و ساسان فاطمی دربارهی یکی از مهمترین چهرههای موسیقیِ مازندران، احمد محسنپور، که در طی فصلِ گذشته از میانِ ما رفت، اختصاص دارد. محسنپور منشاء خدماتِ بسیار ارزندهای در عرصهی موسیقی مازندرانی بود و فقدان او لطمهای جبرانناپذیر به فرهنگ موسیقایی این خطه محسوب میشود. یادِ او در این دو یادنامه گرامی داشته شده است.
سرانجام، بخش دومِ مقالهی آروین صداقتکیش، تحتِ عنوانِ «جُستارِ خُرد در بهکردِ نقدِ موسیقیِ ما»، که بخشِ نخستش در شمارهی پیشین به چاپ رسیده بود، «نقد و بررسی»ِ این شماره را به خود اختصاص داده است. در این مقاله، گفتارهای سوم و چهارمِ این مطلب را که در آنها به منفردبودنِ اثر، زمان و زمانآگاهی و نیز تکیهگاههای چندگانه نقد(موسیقیشناسی، تاریخ موسیقی و زیباشناسی) پرداخته شده است میخوانیم.
در انتهای فصلنامه، مطابقِ سنتِ همیشگی، که هر ده شماره یک نمایه از شمارههای پیشین ارائه میشود، نمایه مطالب فصلنامه از شماره ۶۱ تا ۷۰ آمده است.