از وقتي كلاس دوم دبستان بودم، در دفتر خاطراتم مينوشتم و هنوز هم نوشتن يادداشت روزانه از ابزار اصلي كارم است. به همه هم پيشنهاد ميكنم خاطرههايشان را بنويسند.
هر روشي كه نتيجهاش اين باشد كه افكارمان روي كاغذ بيايد، روش خوبي است. ولي اگر بخواهم پيشنهادي بدهم ميگويم روزي پانزده دقيقه يادداشت روزانه بنويسيد و در آن كاملاً صادق باشيد.
وقتي در شهر بوستون هستم، هر روز در كتابخانه مينويسم. وقتي در سفرم، توي هواپيما، قطار، هتل يا هر جاي ديگري مينويسم. رستورانها هم براي نوشتن خيلي مناسباند. در مجموع متوجه شدهام كه نوشتن هر رمان يك سال از من زمان ميبرد و فكر ميكنم صدبار بازنويسي براي هر كدام كافي باشد!
هميشه به نوشتن علاقهمند بودهام. هيچوقت در كلاسهايي مثل «ادبيات كودكان» يا «نوشتن براي كودكان» شركت نكردهام. به كتابخانه رفتم و چندصد كتابِ خوب خواندم و چندصد ساعت تلاش كردم تا خوب بنويسم.