ايمانِ قرآن فقط ايمان زباني نيست، ايماني است كه شعاعش در جوارح و اعضاي مومن مشهود باشد. از نخستين مدعيان ايمان به خدا شيطان بود؛ در آن سالهايي كه هنوز انسان به زمين ورود نكرده بود؛ اما سر بزنگاه، آنجا كه ايمانها آزمايش ميشوند، در هنگام انتخاب و تعيين راه، ايمانش به كارش نيامد. اين همان ايمانِ زباني است. ايمان بايد زاينده باشد؛ ايمان همراه با تعهد عملي؛ ايماني كه بار بر دوش مومن ميگذارد. در قرآن بارها آمده است: ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات. اين آيات، ايمان بدون عمل را اصلا حساب نميكنند. ايماني نزد اسلام ارزش دارد كه همراه با مسئوليت و تكليف و تعهد است. اگر تعهدي احساس نكردي در مومن بودن خودت شك كن. «ولا تَهِنوا و لا تحزَنوا و انتم الاعلون ان كنتم مومنين» (آلعمران، آيه 139). سست نشويد، غمگين نشويد، اگر مومنيد از همه برتريد. آيا ما مومنيم؟ مگر ما پايبنديم؟ آن ايماني كه با ستمگر همراهي كند ايمان نيست. آن ايماني كه تعهد در كنارش نيست نصرت نميدهد. تعهدات ايماني اينها هستند: زكات، اقامه نماز، اعتصام به خدا، هجرت و.... براي انجام شدنشان افراد بايد برنامهريزي كنند؛ چه فردي و چه اجتماعي.
«ان الذين آمنوا و هاجروا... » هجرت يعني چه؟ آيتاللهالعظمي خامنهاي در كتاب «طرح كلي انديشه اسلامي در قرآن» ميفرمايند: «هجرت كردن يعني يكباره دست از همهچيز كشيدن بهخاطر هدف و پيوستن به جامعه اسلامي؛ يعني براي بناي كاخ عظيم جامعه اسلامي يك خشت بردن.»
«... والذين آمنوا و نصروا اولئك بعضهم اولياء بعض...» سقفهاي آجري كه در هم تنيده هستند را ببينيد، هر آجري مثل يك مومن است. هر مومني يك آجر است. اينها در هم تنيدهاند و به همين ترتيب يكديگر را نگه داشتهاند. يكيشان اگر بيفتد 10تاي ديگر از آجرها با او ميافتد. «و الذين آمنوا و لم يهاجروا ما لكم من ولايتهم من شي حتي يهاجروا...» (سوره مباركه انفال، آيه 72) اگر ايمان بياورند اما تعهد ايمانيشان را پاس ندارند و هجرت نكنند اينها جزو شما نيستند و به هم پيوستگي بينشان وجود ندارد. رعايت نكردن قوانين ايمان در جامعه، افراد را بيتعهد كرده، فاصلهشان را از يكديگر دور نموده و جامعه را از رسيدن به مقاصد والايش در تمامي عرصهها منع مينمايد. ماه مبارك رمضان فرصتي است تا تعهداتمان را مرور و ايمان و عملمان را نسبت به آن ارزيابي كنيم.