فرداي آن روز اين بازيگر در همان صفحه اينستاگرام از اطلاعش مبني بر كذب بودن ماجرا خبر داد و از مردم عذرخواهي كرد. تصوير پست دوم هم در صفحات مختلف مجازي دست بهدست شد اما نه به وسعت تصوير قبلي. انگار خيليها تصور ميكردند اگر تصوير دوم بهدست همه برسد و مردم بفهمند كه حيوان زنده است لابد وفادارياش خدشهدار ميشود! تا روزهاي بعد فقط تصوير اول همچنان دست بهدست شد تا همين حالا خيليها توي مهمانيهاي خانوادگي و موقع بررسي مسائل روز با گفتن جمله «راستي فهميدي سگ فلاني هم مرد» بدون اينكه بدانند و بخواهند به بزرگشدن يك دروغ كمك ميكنند.
دو: گزارشگر معروف فوتبال موقع گزارش يكي از بازيهاي يورو2016 طبق رويه معمولش از سازنده ورزشگاه نام ميبرد، نامي كه اين بار اسم جواني است كه منبع اطلاعات گزارشگر، يعني دانشنامه آزاد ويكيپديا را دست كاري كرده و اسم خودش را به جاي سازنده ورزشگاه نوشته. فيلم اين اتفاق و تصوير چت گفتوگوي آن جوان با دوستش كه خبر اين دستكاري را داده به سرعت منتشر ميشود و سوتي گزارشگر معروف و با سابقه ميشود سوژه روز؛ سوتياي كه در واقع محصول شوخي يا خودنمايي يك جوان ايراني و يا قابل اعتماد نبودن يك منبع اينترنتي به ظاهر مطمئن است.
سه: «دكتر فلاني رئيس بيمارستان فلان گفته فلان چيز توسط فلان گروه مسموم شده و استفاده از آن، فلان بيماري را در پي دارد». «پروفسور فلان از امروز تا فلان روز در بيمارستان فلان به درمان رايگان بيماران ميپردازد». اينها نمونهاي از پيامهاي پرتكرار اين روزهاي محيط مجازي فارسي هستند؛ پيامهايي كه بيآنكه منبعي داشته باشند، در هر دورهاي با تغيير نامها دست بهدست ميشوند.
چهار: «اينترنت نوشته». «گوگل گفته». «از اينستاگرام خوندم». «پسرخالم تو تلگرام ديده»... وقتي از عموم افرادي كه اخبار نادرست را بهراحتي و بدون حصول اطمينان از صحت آن به ديگران ميدهند بپرسيد كه از كجا مطمئنند، اين جوابها را به شما ميدهند؛ جوابهايي كه خودشان مظهر بياطلاعي و ناآگاهي گويندهشان هستند. خيلي از ما نميدانيم كه توي اينترنت- و نه سايتهاي اينترنتي- چيزي نوشته نميشود، محتواي اينستاگرام و تلگرام توسط اشخاص عادي عين ما توليد ميشود و گوگل خودش چيزي نميگويد.
پنج: بسياري از صفحات اينترنتي و حالا فضاي مجازي دست ساز، منبع امن و قابل اطميناني براي دريافت اطلاعات درست نيستند. صفحاتي كه توليدكنندگان محتوايش آدمهاي عادي مثل من و شما هستند و هيچ تخصصي در توليد اطلاعات و هيچ حساسيتي درباره اينكه اطلاعات و محتواي توليديشان چقدر درست و موثق باشد ندارند. اگرچه بسياري از سايتهاي معتبر اينترنتي منبع توليد بسياري از اطلاعات و جستوجوي بسياري از پژوهشها هستند، اين روزها اطلاعات مسموم منابع غيرقابل اعتماد مجازي معيار بسياري از گفتهها و شنيدهها و حتي قضاوتهايمان هستند. بالاخره بايد با خودمان كنار بياييم و اين را بپذيريم كه هر چيزي در تلگرام و اينستاگرام و اينترنت و گوگل و... ديديم قابل باور و مهمتر از آن قابل پخش نيست. توي فضاي مجازي دروغهاي خواسته و ناخواسته و عمدي و سهوي دارند از سر و كله هم بالا ميروند. بهنظر شما قبول كردن اطلاعات چشم و گوش بسته چنين فضايي ميتواند كار عاقلانهاي باشد؟
#دروغهاي_مجازي #اطلاعات_غلط #هر_چيزي_را_باور_نكنيم