اما سؤال اينجاست كه ما در شبقدر واقعا توبه ميكنيم يا گمان ميكنيم كه توبه ميكنيم؟ شرايط جامعه ما بعد از شبهايقدر در رمضانهاي گذشته چندان نشان از توبهكردن ما ندارد چرا كه اگر اهل توبه بوديم ميبايست هر سال آمار طلاق و اعتياد و بزه و گناهان فردي و اجتماعي كمتر ميشد ولي افزايش آنها حكايت از توبه نكردن و «توهم توبه كردن» دارد. پس اگر در شبهاي قدر توبه نكردهايم چه كردهايم؟! پاسخش واضح است؛ اولا ما معناي توبه را با استغفار اشتباه گرفتهايم. فرض كنيد قرار بوده از تهران به شمال برويد اما بعد از گذراندن 50كيلومتر، ناگاه متوجه ميشويد در جاده قم هستيد؛ يعني كاملا مخالف جهت. بيشك بلافاصله ترمز ميگيريد. اما آيا خطاي 50كيلومتر اشتباه رفتن جبران ميشود؟ يقينا جبران نميشود.
بايد فرمان ماشين را چرخاند و اين 50كيلومتر را برگشت، به اين برگشت توبه ميگويند. استغفار همان ترمز است كه در شبقدر با گريههايمان از خدا طلب پوزش ميكنيم تا جلوي خطاي بيشتر را بگيريم، نه اينكه به صرف اين كار، همهچيز جبران شود. جبران با توبه حاصل ميشود؛ يعني نماز نخوانده را بخواني، روزه نگرفته را بگيري و غيبت و تهمت انجام شده را حلاليت بگيري. نميشود با يك شب اشك ريختن، گمان كني مسئوليت برداشته شده چرا كه شبقدر، شب «مسئوليتپذيري» است نه شب «مسئوليتگريزي».
ثانيا ما بسياري از گناهان را گناه نميدانيم كه بخواهيم از آنها توبه كنيم. گمان ما اين است كه فقط دزدي و اين قسم كارها، گناه هستند. اما آيا خانمي كه حجابش را كامل نميگيرد و باعث ويراني خانوادهاي ميشود جاي توبه ندارد؟ آيا بد رانندگيكردن، صد معبركردن، شب عروسي بوقبوق كردن و مزاحم مردم شدن توبه ندارد؟ آيا اسرافها و تفاخرها و سبك زندگي سرشار از تحقير فقرا توبه ندارد؟ آيا تحقير نظامي كه از خون هزاران شهيد بهوجود آمده و تمجيد از دشمنانش توبه ندارد؟ آيا هزاران معضل اجتماعي و فرهنگي ديگر كه مجال شمردنش نيست توبه ندارد؟ بيشك عمده ما اصلا توجه نداريم كه اينها نيز گناهاني هستند كه بايد جبرانشان كنيم. جنس رفتار آينده ما به ما خواهد گفت كه«توبه» كردهايم يا «توهم توبه» داريم.