مدتي بود در اين فكر بودم برنامه تحول نظام سلامت كشور پس از انتخاب مسير و آغاز حرکت چگونه ميتواند با سرعت بيشتري به اهداف خود برسد. بديهي است كساني كه اين برنامه را تهيه میکنند و اجراي آن را برعهده دارند مدتهاي طولاني وقت و انرژي برای برنامه ريزي و اجرایي کردن آن صرف كرده و بيش از هركس ديگري ميتوانند صاحب نظر باشند اما آنچه اكنون مورد بحث قرار دارد، نحوه اجراي برنامه است كه ميتوان از منظر هاي گوناگون به آن نگاه كرد.
در این مدت برنامه ريزيهاي لازم صورت گرفته و اجراي اقدامات نيز با سرعت در حال طي شدن است. تجربه كشورهايي كه در طي سال هاي گذشته و زودتر از كشور ما به اين امر مبادرت ورزيده اند نشان داده است، وزارتخانه بهداشت بعنوان راهبر اجراي اين برنامه بايد به نكات زير توجه داشته باشد.
تمام مشكلات جدي و بحراني كه هم اكنون پيش روي نظام سلامت كشور بر سرراه اجراي برنامههاي تحول آن قرار دارد بر دوش وزارت بهداشت بو ده و حتی اگر حل آن در ید قدرت او هم نباشد مجبور است با همكاري با شركاي خود به حل آنها بپردازد.
تهيه تمام دستوالعملهاي فني و تسريع در تغييراتي كه قرار است صورت گيرد و ساختن ظرفيتهاي جديد و پايدار کردن آنها نيازمند تشكيل يك تيم قوي براي اين منظور است.
از همان ابتداي امر لازم است يك تيم پايش و ارزشيابي براي اين منظور تشكيل و وظايف آن براي تمام مسئولان و این تیم و مجریان و شرکای برنامه تا سطوح محيطي معلوم و تعريف شده باشد و براي آن استاندارد هاي مشخص در نظر گرفته شده باشد.
تمام سياستهاي انتخاب شده پشتوانه اخلاقي تعريف شده داشته باشد تا در هر مرحله بتوان به آن استناد کرد.تحقيق در تمام مراحل برنامه ريزي و اجراي برنامه جزء جدايي ناپذير آن است كه لازم است براي آن اقدام مستمر در هر مرحله صورت گيرد.
متوليان برنامه تحول سلامت در هر مرحله و هرزمان از اجراي آن بايد آمادگي آن را داشته باشند به سئوالات زير پاسخ دهند.
كميت خدمات به چه شكلي افزايش يافته است؟ آيا براي اين منظور اولويت بندي صورت گرفته است و براساس اولويتها اقدام ميشود؟ اين را هم بدانيم كه اولويتها در هرلحظه از زمان در حال رقابت با يكديگر هستند و ممکن است در مقاطع زمانی مختلف تغییر کنند.
آيا خدمات انتخاب شده با درنظر گرفتن اولويتها انتخاب و مقرون به صرفه بودن آنها ثابت شده و انتظارات مردم و نظام اجرايي كشور را برآورده ميکند؟
آيا نيروي انساني كه براي اين منظور به كار گرفته شده و خواهد شد بصورت مناسبي انتخاب شده و ميتوان اطمينان حاصل کرد و در كلان خود كارايي و ثبات لازم را خواهد داشت؟
آيا خدماتي كه در حال حاضر ارائه ميشود و در آينده ارائه خواهد شد از كيفيت لازم برخوردار است؟ ( منظور از كيفيت خدمات آن است كه با استاندارد هاي بين المللي تعريف شده در اين زمينه و در مقايسه با كشورهاي پيشرفته و يا حداقل كشورهايي كه دراين زمينه بهترين تجربهها را داشته اند قابل رقابت باشد).
از سوي ديگر برنامه تحول سلامت كشور، بايد بتواند هر چه سريعتر نيروي انساني به كار گرفته شده برنامهها و فعاليتهاي خود در سطح كشور را هماهنگ و یکسان سازی كند تا شاهد بهبود روزافزون کیفیت و کمیت خدمات آن به گونه اي كه پاسخگوي نيازهاي دراز مدت نظام كشور و انتظارات مردم باشد، شود.
برنامه تحول سلامت، باید همواره بدنبال ارائه خدماتي با ثبات و پايدار ( و نه مقطعي ) باشد كه مدام به سوي دائمي شدن با تعيين اولويتها، مكانسيمهاي حركت، زمان بندي دقيق و ملاحظه شرايط جغرافيايي مناطق مختلف كشور پيش برود.
ايجاد ثبات و پايداري در برنامه تحول نظام سلامت در درجه اول بايد ثبات نيروي انساني ارائه كننده خدمات را تضمين کند. به همين خاطر مدتي است كه اين موضوع چالش برانگيز مورد بحث نخبگان و صاحبنظران عرصه سلامت كشور قرار گرفته است.
از يكسو بعضي از آنها معتقدند به كارگيري نيروي انساني ارائه كننده خدمت نبايد بصورت موقت باشد و از همين ابتداي امر بايد كساني كه براي اين منظور به كار گرفته ميشوند ثبات شغلي كافي و مناسب داشته باشند و از سوي ديگر عده ای معتقدند که با توجه به وضعيت استخدام نيروي انساني در كشور چنين امكاني وجود ندارد و بعيد هم بنظر ميرسد در آينده نزدیک اين امكان آنهم براي اين حجم گسترده نيروي موردنياز فراهم باشد.
- چه بايد كرد؟
آيا ميتوان دست روي دست گذاشت؟ آیا ميتوان با نيروي انساني استخدامي موجود به هر شكل پاسخگوي نيازها بود؟ بخصوص آنکه هر سال تعدادی از آنها بازنشسته شده یا به نحوی از سیستم خارج میشوند. قطعاٌ پاسخ به اين سئوال منفي است .
به همين منظور برنامه فعلي براي اجراي بخش قابل توجهي از اقدامات تحولی در عرصه خدمات بهداشتي در پي عقد قرار داد با بخش خصوصي برآمده و خدمات را به آنها سپرده است. اين اقدام در كوتاه مدت تحول چشمگيري را در ارائه خدمات ايجاد کرده است اما از هم اكنون بايد به فكر ايجاد ثبات هرچه بيشتر بود و چند نكته را درمورد ملاحظه قرار داد.
اول آنكه اين مرحله از تحول در نظام سلامت در عرصه بهداشت يك مرحله گذار است. مرحله گذار بايد نرم و اثر بخش طي شود. و بههمين دليل، تمام زير مجموعههاي آن در سطح كلان وزارتي و دانشگاههاي علوم پزشكي بايد خيلي مقاوم بوده و با قدرت و حوصله فراوان آن را طي كنند.
دوم آنكه براي تأمين و ثبات بيشتر نيروي انساني اين عرصه گامهاي اساسيتري بردارند. بديهي است مكانسيم پرداخت و افزايش دستمزدها، تنها يكي از عوامل تأثير گذار در ايجاد انگيزه بيشتر و ثبات نيروها در درازمدت است . مكانسيمهاي ديگر از جمله ارتقاء شغلي، امكان ادامه تحصيل، استفاده از دورههاي آموزشي كوتاه و بلندمدت، استفاده از اين نيروها در پستهاي مديريتي و استخدام رسمی و پیمانی بعضی از آنها و ... راهكارهايي است كه ميتوان با صبر و حوصله آنها را مورد مطالعه قرار داده و روشهاي مناسب انتخاب کرد آنچه مسلم است بايد به ايجاد ثبات هر چه بيشتر در نيروي انساني بعنوان یک هدف دراز مدت بطور جدي پرداخته شود.
سوم آنکه میتوان با توافق سازمان مدیریت و برنامه ریزی و معاونت محترم توسعه وزارت بهداشت هر ساله درصدی از مجوزهای استخدام را بطور ویژه به بخش بهداشت اختصاص داد تا بر اساس اولویتها بندهایی که با توافق سه دستگاه تعیین میشوند چنین استخدامهایی صورت گیرد.
اين بحث سردراز دارد. اينجانب با بضاعت علمي كم خود تنها در پی آن بودم كه سر بحثي را بازكنم كه صاحبنظران اين امر به طور جدي آن را مورد ملاحظه قرار دهند.
* رييس مركز مديريت بيماريهاي واگير وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي