آن عده هم که همین امروز بلد نیستند با اینترنت کار بکنند، که خب، وقتی نمیدانند اینترنت چیست، از کجا بدانند دوران قبل از اینترنت یعنی چی؟
اما اگر این دو دسته را خوب نگاه کنید متوجه میشوید که قبل از اختراع اینترنت آدمها به طرز عجیبی به همدیگر سر میزدند و با هم حتی صحبت هم میکردند. یعنی هلک و هلک راه میافتادند توی شهر یا مملکت یا حتی دنیا تا یکدیگر را ببینند. میدانم، باورکردنی نیست!
مگر میشود آدم بدون وایبر و تلگرام و فیسبوک بتواند با کس دیگری ارتباط برقرار کند؟ اما اگر پدر و مادر شما هم جزء دستهي بیاینترنتیان هستند، به تذکرهای زیر توجه کنید.
اگر برای دستشویی از اتاق بیرون آمدید و آنها با چشمهای گریان گفتند؛ «بچهام! چهقدر بزرگ شدی؟» باور نکنید. شما بگویید: «من اوچیک بابا مامانم!» و سریع به اتاق خود برگردید.
اگر شارژ گوشی تمام شد، از تبلت استفاده کنید. اگر تبلت سوخت، از لپتاپ استفاده کنید. اگر لپتاپ ترکید، بروید سراغ کامپیوتر. همهي اینها را درحالی انجام دهید که دارید گوشی را شارژ میکنید که اگر خدای نکرده برق رفت، از اینترنت سیمکارت استفاده کنید.
حتی اگر زبانم لال پست برق منطقه ترکید، از کل منطقه خارج شوید و باز هم اگر اینترنت سیمکارت جواب نداد، سریع گلوله کنید سمت فرودگاهی، ترمینالی، جایی که وایفای مجانی دارد.
یادتان باشد که از اینترنت مطالب آموزنده و مفید بیاموزید. اینروزها هیچ نوجوانی نیست که اطلاعات خوب و مفید بلد نباشد. مثلاً الآن همه میدانند که بازيگر معروف «اشپليوس» کِی ازدواج کرده؟ با کی ازدواج کرده؟ چند تا بچه دارد؟ آرم استقلال چند تا سوراخ دارد. پرسپولیس چند سال است که تهنشین شده؟ در جشن گوجهفرنگی در اسپانیا، چند تُن گوجهفرنگی و چند تَن آدم له میشوند! و کلی اطلاعات مفيد و سازندهي دیگر.
فوروارد کن. هر چی دیدی فوروارد کن! راز و رمز بهدست آوردن فالوئرهای زیاد در فورواردکردن است. اگر جایی دیدی که کوروش کبیر گفته : «سرزمین من مانند خاکی است که آبش رفته...»
یا اگر جایی خواندی، روزی دکتر حسابی با اينشتين رفته آبگوشتخوری و در آنجا او اينشتين را با عظمت ایرانی آشنا کرده، به طوری که همانجا فیالفور برق از کلهي اينشتين پریده و قیافهاش آنطوری شده، یا اگر دیدی حسین پناهی 10 سال بعد از مرگش باز هم شعر میگوید، یا مولوی شعر رپ نوشته یا هرچی ...هیچی نگو، فقط فوروارد کن!
دو تا از بزرگان حکایت کنند / ولیکن بقیه فقط چت کنند!
شما که آن دو تا بزرگوار نیستید. هستید؟ پس یادتان باشد هیچ وقت چت را دست کم نگیرید. از پیام به بالای دیوار چین بگیر تا پیام به اتاق بغلی!
توجه داشته باشید که ممکن است معنی اصطلاحات اینترنتی کمی برای بابا و مامان سخت و غریب باشد. مثلاً اگر غذای خوشمزهي مامان را خوردید و خیلی خوشخوشانتان شد، یکهو نگویید: «مامان لایک داری!» اگر گفتید، کتکش را هم بخورید که: «ذلیل مرده! عمهات لاک داره!»
تصويرگري: مجيد صالحي
صدا و سیما و شهرداری و هزار جای فرهنگی دیگر اینهمه در حال زحمت کشیدناند و هشدار دادند. بیچارهها از کلهي صبح تا بوق سگ دارند گلوی خودشان را پاره میکنند که چی؟ که: «بچهها! مواظب باشید. محیط مجازی پر از گرگهایی است که در کمین برههای خوشگوشت و خوشمزهای مثل شمایند.»،«محیط مجازی خوب نیست.»،«اینترنت خیلی هم چیز مزخرفی است و کلاً در حال گولزدن شماست!»،«هر کس فیلترشکن داشته باشد، بچهي خیلی بدی است.» و هزار تا پیام دیگر.
خب شما هم یک اِهِنّی، آهانّی، توجهی، چیزی به اینهمه تلاش مسئولین داشته باشید دیگر. ثواب دارد به خدا! حالا درست است که بلد نیستند چهار تا سایت بهدرد بخور و خوشگل و جذاب درست کنند تا آدم از آن خوشش بیاید و برود در فضای بلامانع! صفا کند. ولی شما هم یک کم دلرحم باشید، گناه دارند، خب!
هر پیامی را که در اینترنت برای شما فرستاده شد، سه سوت اوكي (ok) نکنید. یک ذره دقت کنید. شاید اصلاً دور از جان، نامهای باشد که شما در آن رضایت دادهاید، روزی یک نفر بیاید و با لگد فکتان را بیاورد پایین، مثلاً!
دعوا نمک زندگی است. این را حتی قبل از اختراع اینترنت هم میگفتند. کِی؟ موقعی که فوق فوقش 10 نفر با هم دعوا میکردند. البته اگر کمیت دعوا کم بود، اما کیفیت داشت ها! یعنی یک جوری بیل و کلنگ را توی کلهي هم خرد میکردند که میتوانستی تا یک سال ذرههای بیل و کلنگ از در و دیوار محله جمع کنی!
با آمدن اینترنت، دعواها هم مجازی شده است. البته شکل دعوا خیلی فرقی نکرده و هنوز یارکشی قومی و قبیلهای و بچه محلی و رفیق و آشنایی، مهمترین فاکتور حضور شما در جناحین درگیری است.
اگر قدیم از مشت و لگد و چوب و چماق برای دعوا استفاده میکردند، امروز تنها عضوی از بدن که درگیر میشود، انگشت دست است! دعوای اینترنتی باحالترین ویژگی فضای مجازی است. مثلاً آدم برود اینترنت و نرود توی صفحهي مسی و بهش نگوید: «آخه آفتابه مسی! پس کی طلایی میشی؟!» مزه نمیدهد که!
آدم برای اینکه از قافلهي دعواها عقب نماند باید به روز باشد. یعنی بداند که همین امروز بچه محلهای اینترنتی تیریپ دعوا با کی را برداشتهاند. این مورد برمیگردد به همان نکتهي سوم که گفتیم، یعنی اطلاعات مفید و آموزنده و به روز داشته باشید. اینطوری یکهو روزی اگر دعوا توی صفحهي شخصی «ایوان زایتسف» بود، آدم اشتباهی نمیرود توی صفحهي «فرناندا لیما»، تنهایی گیر بیفتد و کتک بخورد!
یکی دیگر از «باحال»های اینترنت، «کپی واجب» است. کپی واجب به مطلبی میگویند که از نظر نویسنده کپی کردنش واجب است. حالا چهطوری به این نتیجه رسیده، مهم نیست. مهم این است که نویسنده در آخر متن هشدار میدهد که اگر این مطلب را برای 10 نفر نفرستی سه روز بعد از 25 جای مختلف فلج میشوی. خب آدم هم که هزار آرزو دارد. دوست ندارد، که در عنفوان نوجوانی به فنا برود. پس کپی میکند و این شر بزرگ را از سرش وا میکند.
حالا وای به آن روزی که آدم یادش برود کپی کند. سه روز سخت و کابوسوار در انتظارش خواهد بود. سه روزی که وقتی تمام میشود، آدم از ترس چشمهایش را میبندد و .... هیچ اتفاقی نمیافتد! (بچهها دیدید چهقدر هیجان داشت؟!)
چنین گفت مردی به دیوانهای
تو دیگر چرا لنگ رایانهای؟
تو که مثل شمعی دم پت پتی
چه میخواهی از پیج اینترنتی؟
جماعت همه گیج و مفتون شدند
به کافینت از بیخ مجنون شدند
چو خواهی نگویی همش وایوای
صفا کن بدون غم وای فای
تو شاید شوی عاقل قوم ما
بمانی تو سالم به لطف خدا
برو بیتلگرام و نت شاد باش
ز هفتاد و نه دولت آزاد باش!