علامه طباطبايي در مورد اين آيه ميفرمايند: ذكر مطلوبي كه در اين آيه به آن امر شده، عبارت است از اينكه انسان ساعت به ساعت و دقيقه به دقيقه به ياد پروردگارش باشد. اگر احيانا غفلت و نسياني دست داد مجددا مبادرت به ذكر كند و نگذارد كه غفلت بر او چيره شود. در واقع آنچه آيه بر آن تأكيد دارد استمرار بر ذكر خدا در دل است؛ در حالت تضرع و خوف و ذكر به زبان در صبح و شام.
از آيه فوق بر ميآيد كه ياد خدا وقتي غفلتزدايي ميكند كه بدون تظاهر و سر وصدا باشد، وگرنه خودش نوعي سرگرمي و غفلت ميشود. همچنين در آخر آيه از خود غفلت، نهي نكرده است بلكه از داخلشدن در زمره غافلان نهي فرمود، و مقصود از غافلان آن كساني هستند كه غفلت در ايشان مستقر شده است و ديگر هيچ موقع به ياد خداوند نيستند.
رهبر انقلاب در تفسير اين آيه ميفرمايند: « ياد خدا باتضرع، پشتوانه همه خيرات و همه بركاتي است كه انسان ميتواند در اين مهلت زندگي بهدست بياورد. اين ياد خدا نبايد اختصاص داشته باشد به دورانهاي شدت و محنت و زحمت و فشار؛ نه، در دوران راحتي، در دوراني كه انسان دغدغه و نگراني مادي هم ندارد، اين ياد خدا را بايد در دل نگه دارد.»
ولي غالب ما آدمها فقط وقتي سختيها و مشكلاتي به ما روي ميآورد و مانع حركتمان ميشود، به ياد خدا ميافتيم. درحاليكه انسان بايد همانگونه كه حين بلا، به خدا توجه ميكند، وقت دفع بلا و دفع گرفتاري هم به ياد خدا باشد و از آنجا كه ربوبيت خداوند، دائمي است، پس سزاوار است كه ياد او هم پيوسته، مستمر و دائمي باشد.
خداوند در قرآن در جاهاي مختلف، اين گلايه را از انسانها ميكند كه چرا فقط وقتي دچار شدت ميشويد، توجه پيدا ميكنيد؛ وقتي شدت برطرف شد، غفلت پيدا ميكنيد. در سوره مباركه يونس 2 مرتبه اين موضوع تكرار شده است؛ يكبار لحن عجيبي است، لحن گلايه تند الهي از ما انسانهاست؛ ميفرمايد: وقتي دچار سختي است، متوجه به ما ميشود؛ دعا ميكند، تضرع ميكند، توجه ميكند، در حال خواب، در حال راه رفتن، در حال نشستن وقتي مشكل برطرف شد، جوري حركت ميكند كه انگار از ما چيزي نخواسته و ما به او چيزي عنايت نكردهايم؛ اين غفلت محض است! فراموش نكنيم كه ياد خدا همچون باران بهاري است كه چون بر دل ببارد گلهاي بيداري، توجه، احساس مسئوليت، روشن بيني و هرگونه عمل مثبت و سازندهاي را ميروياند.