نتيجه كار اين صنايع مستقيم به انسانها نميرسد و مدتي طول ميكشد تا در قالب خانه و خودرو و لباسهاي بافته شده با نخهاي پلاستيكي دربيايد. صنايع بزرگي هم هستند كه محصول آنها يكسره به مصرفكننده آخر عرضه ميشود و غذا موضوع يكي از اين صنايع است.
غذا هميشه بخش مهمي از زندگي روزمره و شايد بشود گفت اصليترين قسمت آن بوده است. هدف از شكار كردن، ماهيگيري، كشت و كار و هر حرفه اوليه ديگري در ابتدا تأمين غذاست. در گذشته شيوه زندگي هر گروه از آدمها ارتباط مستقيمي با غذايي كه ميخورند داشته است. محيط اطراف، نخستين نيازهاي غذايي ما را تأمين كرده و زماني كه خود قادر به كشاورزي و پرورش حيوانات شديم توانستيم منابع مطمئنتري را در اختيار بگيريم. تغيير غذا از اين زمان بهتدريج آغاز شد اما باز هم محدود باقي ماند. كشاورزي به روستاييان امكان ميداد كه بتوانند محصولات مناسب با اقليم خود را كشت كنند. به همين دليل برنج در شمال و خرما در جنوب ايران كاشته ميشود. كشاورزان توانستند مازاد مواد غذايي را انبار كنند، آنچه قابل تبديل بود را براي ذخيره طولانيتر نگه دارند و بالاخره محصولات غذايي را با يكديگر معامله كنند. همزمان آشپزي هم تغيير كرد و ذائقه با مزههاي مختلف آشنا شد اما اصل بر اين بود كه تمام مواد قابل خوردن مصرف شود و چيزي براي دور ريختن باقي نميماند.
گفته ميشود كه در ايران حجم قابل توجهي از مواد غذايي دور ريخته ميشود. اعداد و ارقامي كه مدتي قبل درباره اين هدر دادن مواد غذايي منتشر شد نشان ميداد نزديك يكسوم از همان محصول برنج و خرما كه براي آن آب و خاك و انرژي فراواني صرف شده و زمان زيادي گذشته تا به نتيجه برسد در مسير توليد و تبديل و مصرف از بين ميرود. گندم از زمان برداشت تا تبديل شدن به آرد و خمير و نان ريزش زيادي دارد. گوشت و ميوهها بهدليل شرايط حملونقل و نگهداري در انبارها در خطر فاسد شدن هستند. در كارخانههاي تبديل و توليد مواد غذايي هم بخش ديگري از محصولات هدر ميرود اما بدتر از آن هدر دادن غذا در خانههاست. ميگويند با غذايي كه هر سال در ايران از بين ميرود ميشود 15ميليون نفر را سير نگهداشت. اين همان غذايي است كه ته بشقابها و كنج يخچال باقيميماند و هر روز بين كيسههاي پلاستيكي و ظرفهاي يكبار مصرف روانه سطلهاي زباله ميشود.
امروزه ما به نسبت گذشتگان غذاهاي متنوعتر و مقويتري ميخوريم كه از ديگر نقاط كشور و حتي جهان بهدست آوردهايم. صنايع غذايي در نيم قرن اخير پيشرفت زيادي كردهاند. سردخانهها، خودروهاي يخچالدار متحرك، ديگهاي بخار بزرگ، ضدعفونيكنندهها و نگهدارندهها همه بايد به توليد و مصرف بهتر كمك كنند. ظاهرا با اين همه امكانات صنعتي گوناگون بايد بتوانيم از محصولات كشاورزي بيشترين استفاده را بكنيم تا ذرهاي از آن هدر نرود اما مقدار غذايي كه تلف ميكنيم بيشتر شده است.