خدا نكند كه در زمره افرادي قرار بگيريم كه تمام عبادتشان در همين يكماه خلاصه ميشود و رسول خدا(ص) در موردشان ميفرمايند: «بهزودي زماني بر امتم ميآيد كه مردم، علما را نميشناسند مگر به لباس نيكو و قرآن را نميشناسند مگر به سبب صداي نيكو و خدا را عبادت نميكنند مگر در ماه رمضان!»
همه ما در اينماه مبارك، بيش از بقيه سال، طعم بندگي را چشيدهايم و براي پارسايي تلاش كردهايم، اما اگر به همين مقدار بسنده كنيم و برنامهاي معنوي براي سال پيش رويمان تنظيم نكنيم، اين رويه درماه رمضان بايگاني ميشود و زهد و بندگي ما هم مثل اكثريتي ميشود كه اميرالمومنينعلي(ع) در مورد آنها ميفرمايند: «زهد و پارسايي، كميابترين چيزها و ارزشمندترين آنهاست، همگان آن را ميستايند ولي اكثر مردم به آن عمل نميكنند». درماه مبارك رمضان، ممنوعيتهاي الهي، ما را مجبور به دوري از دنيا ميكرد، اما هنر بندگي آن است كه در طول ماههاي ديگر و در بقيه سال نيز، بنده بودن خود را فراموش نكنيم و مراقب رفتار و اعمال خود باشيم، وگرنه در دستهاي قرار خواهيم گرفت كه حضرت امير(ع) در خطبه 32نهجالبلاغه شريف، پارسايي و زهد آنها را از روي ناچاري و در شرايطي معرفي ميكنند كه در رسيدن به مطامع دنيا ناتوان و دستشان از همه جا كوتاه بوده است و تنها ظاهر خود را به شكل اهل زهد و پارسايي درآوردهاند و هيچ زمان از پارسايان حقيقي نبودهاند.
اميرالمومنينعلي(ع) در حكمت 428نهجالبلاغه نيز در تبيين عيد سعيد فطر با اشاره به افرادي كه مدال پذيرفته شدن روزه و عبادات را دريافت كردهاند، ميفرمايند: «امروز تنها عيد كساني است كه روزه آنها در پيشگاه خدا پذيرفته شود و عبادتهاي شبانه آنها مورد پذيرش خداوند قرار گرفته باشد و هر روزي كه گناه نكني روز عيد توست». حضرت در عبارت انتهايي اين حكمت، به نوعي تمرين بندگي درماه مبارك را به تمام روزهاي سال تسري ميدهند و تمام روزهاي سال را درصورتي كه اين اهتمام به بندگي و دوري از معصيت وجود داشته باشد، عيد مينامند.
چه زيباست روز عيد فطر را نه بهعنوان روز پايان تلاش در مسابقه بندگي بلكه بهعنوان سرآغازي براي يك سال زندگي مورد رضاي الهي نگاه كنيم و تمام دستاوردهاي اينماه بندگي خداوند را توشه راه يكسالهمان قرار دهيم.