مالباخته براي انتقامجويي از كلاهبردار، زني را طعمه قرار داد و با ربودن اين مرد او را تا يك قدمي مرگ برد. چند روز قبل مردي با سر و صورت خونآلود به يكي از كلانتريهاي تهران رفت و مدعي شد كه در دام 6 گروگانگير خشن گرفتار شده است. او گفت: من اهل يكي از شهرستانهاي جنوبي كشور هستم. چند روز پيش در محل كارم بودم كه پيامكي از طريق تلگرام بهدستم رسيد.
دخترجواني پيغام عاشقانه فرستاده بود و همين باعث آشنايي ما شد.مرد جوان ادامه داد: او ميگفت كه سپيده نام دارد و شماره مرا اتفاقي پيدا كرده است. چند روز پس از آشناييمان در تلگرام خواست كه همديگر را ملاقات كنيم. من هم كه به او علاقهمند شده بودم، براي ديدنش راهي تهران شدم.محل قرار در يكي از خيابانهاي تهران بود و مرد جوان خوشحال از اينكه دختر مورعلاقهاش را خواهد ديد راهي آنجا شد غافل از اينكه دام خطرناكي برايش پهن شده بود.
او ادامه داد: حدود ساعت14 بود كه به محل قرار رسيدم. اما به جاي ديدن سپيده با 6 مرد روبهرو شدم. آنها روي سرم ريختند و به زور مرا سوار خودروي آزرا كردند و گروگان گرفتند. آنها روي سرم گوني كشيدند و به سمت بيابانهاي اطراف تهران رفتند. در محلي خلوت به جانم افتادند و با چوب كتكم زدند طوري كه در آن شرايط مرگ را به چشم ديدم. اما بخت با من يار بود كه زنده ماندم.
- طعمهاي به نام سپيده
قاضي آرش سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران مسئول رسيدگي به اين پرونده شد و با دستور وي كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي در رديابيهاي پليسي سپيده را دستگير كردند. او وقتي پيش روي قاضي جنايي تهران قرار گرفت گفت: مدتي قبل در مراسم جشن تولد يكي از دوستانم بودم كه متوجه شدم نامزد دوستم ناراحت است. او ميگفت كه در دام يك كلاهبردار گرفتار شده و 50ميليون تومان سرمايهاش را از دست داده است. دوستم ميگفت كه بهخاطر اين اتفاق مراسم عروسيشان به سال آينده موكول شده و نامزدش بهشدت دچار افسردگي شده است.
آن شب نامزد دوستم تعريف كرد كه در يك سايت اينترنتي، 50ميليون كالا خريده اما فروشنده پولش را بالا كشيده است. مهدي ميگفت كه پس از اين اتفاق به دادسراي جرايم رايانهاي رفته و شكايت كرده است اما هنوز ردي از متهم بهدست نيامده و تنها سرنخ شماره موبايلي است كه در سايت درج شده است. اما هرچه به آن زنگ ميزند كسي پاسخگو نيست. آنجا بود كه دلم به حال دوستم و نامزدش سوخت و تصميم گرفتم به آنها كمك كنم.
سپيده ادامه داد: به مهدي گفتم شماره موبايل مرد كلاهبردار كه در سايت ثبت شده را در اختيارم قرار دهد. پس از آن براي او پيغام عاشقانه فرستادم و از طريق تلگرام فريبش دادم و او را به تهران كشاندم. پس از آن موضوع را با مهدي درميان گذاشتم و او به همراه دوستانش در محل قرار حاضر شد و من ديگر از ماجرايي كه رخ داد خبر ندارم.
- گروگان، منكر كلاهبرداري شد
با اظهارات سپيده، مرحله بعد تحقيق از گروگان بود تا مشخص شود ماجرا از چه قرار است. او در بازجوييها درخصوص كلاهبرداري اينترنتي اظهار بياطلاعي كرد و چنين گفت: من اصلا نميدانم ماجرا از چه قرار است. سپيده با پيامكهايش فريبم داد و مرا به تهران كشاند. من اصلا خبر ندارم كه شماره تلفن همراهم چطور براي كلاهبرداري در سايت درج شده است. من اصلا هيچ فعاليتي در زمينه خريد و فروش كالا در فضاي مجازي ندارم و احتمالا كسي از شماره تلفن من سوءاستفاده كرده است.
- روايت مالباخته
سومين نفري كه بايد تحت بازجويي قرار ميگرفت، مهدي يعني مالباختهاي بود كه سرمايهاش را از دست داده بود. او گفت: چند روز پيش وقتي سپيده به من گفت كه با شماره تلفن مرد كلاهبردار تماس گرفته و او را به پايتخت كشانده است، همراه دوستانم به محل قرار رفتيم. هيچ زور و اجباري در ميان نبود. اينكه شاكي گفته مرا ربودند و كتك زدند دروغ است.
او كلاهبرداري بيش نيست كه وقتي متوجه شده رودست خورده، خودزني كرده و به دروغ قضيه گروگانگيري را مطرح كرده است. ما آن روز با او به سمت دفتركار يكي از دوستانم رفتيم و درخصوص برگرداندن پولم صحبت كرديم و او هم قول داد كه پولم را برگرداند.
- ما اصلا او را كتك نزديم.
به گزارش همشهري، هماكنون تيم ويژهاي از كارآگاهان با دستور قاضي جنايي بررسيهاي خود را در اين پرونده مرموز آغاز كردند تا معماي آن رازگشايي شود.