هشتم آذرماه سال گذشته جواني به نام رضا با سر و صورتي خون آلود به كلانتري تهرانسر رفت و گفت كه مردي به نام مجيد او را كتك زده است. وي مدعي شد كه مجيد و دوستانش با چوب به او حمله كرده و وي را به باد كتك گرفتهاند. با اظهارات اين مرد مأموران همراه او راهي پاتوق مجيد در جاده مخصوص كرج شدند.
در آنجا تپهاي بود كه مأموران از يك طرف و شاكي به همراه دوستانش از طرف ديگر از آن بالا رفتند. مجيد كه همراه برادر و چند نفر از دوستانش بالاي تپه بود، با ديدن مأموران اقدام به سنگپراني كردند و با قمه، چوب و سنگ به سمت رضا و دوستانش هجوم بردند. در چنين شرايطي يكي از مأموران چند تير هوايي شليك كرد اما آنها حاضر نشدند كه تسليم شوند.
در جريان تيراندازي برادر و دوست مجيد از ناحيه پا گلوله خوردند و زخمي شدند و در نهايت مجيد به همراه دوستانش، آنها را سوار ماشين كردند و متواري شدند. در اين درگيري يكي از مأموران و رضا(شاكي پرونده)نيز مجروح شدند كه به بيمارستان منتقل شدند. مأمور پليس پس از بهبود مرخص شد اما رضا كه در كما بود 3روز بعد جان باخت.
بهدنبال مرگ وي، پرونده در اختيار قاضي محسن مديرروستا، بازپرس جنايي پايتخت قرار گرفت. جستوجو براي دستگيري مجيد و دوستانش ادامه داشت تا اينكه يكي از وكلا مدتي قبل به دادسراي امور جنايي تهران رفت و به قاضي گفت: مجيد با من تماس گرفته و خواسته تا وكالتش را بهعهده بگيرم. او از ترسش از تهران گريخته و مدعي است كه در اين جنايت نقشي ندارد.
اظهارات وكيل در حالي بيان ميشد كه مأموران موفق شدند مخفيگاه مجيد را در يكي از روستاهاي غرب كشور شناسايي و او را پس از 8ماه فرار دستگير كنند. متهم ديروز به شعبه ششم دادسراي جنايي تهران منتقل شد و در بازجوييها گفت: مدتي قبل از درگيري، خودروي پرايدم را به رضا (مقتول) فروختم و او يك ميليون و نيم به من بدهكار شد. روز حادثه با او قرار داشتم تا درخصوص بدهياش صحبت كنيم. رضا همراه 2نفر از دوستانش به آنجا آمدند اما تا من و دوستانم را ديدند فرار كردند.
بعد از آن با من تماس گرفت و گفت همانجا منتظرش باشيم. 40دقيقه بعد به همراه دوستانش و پليس برگشت. اصلا نميدانم كه چهكسي سنگ پراني و مقتول و مأمور پليس را زخمي كرده است. متهم با قرار قانوني بازداشت شد و تحقيقات تكميلي از او ادامه دارد.