در حالی که جهان با واکسیناسیون گسترده کودکان، در حال مبارزه با بیماری فلج اطفال یا پولیوست، گزارشها خبر از بروز موارد نسبتا زیادی از این بیماری در آفریقا و در کشور نیجریه میدهند.
مواردی که تنها بهدلیل عدم پوشش کامل برنامه واکسیناسیون در این کشور و عدم همکاری مردم با این برنامه اتفاق افتاده است.
به گزارش بیبیسی، هماکنون 69 کودک در منطقه شمال نیجریه دچار این بیماری شدهاند و این یعنی تا آخر عمر از نعمت راه رفتن طبیعی محروم هستند.
سازمان جهانی بهداشت و صندوق کودکان سازمان ملل به هدف خود مبنی بر به نیمه رساندن شیوع فلج تا پایان سال 2005 دست نیافتند و بیشترین اتهام این عدم موفقیت تنها متوجه 4کشور است: افغانستان، پاکستان، هند و نیجریه. در سال 2006 تمام کودکان فلج شده با این ویروس در سراسر جهان، از ویروسهایی که از یکی از این 4کشور منشاء گرفتند، آلوده شدهاند. اما اپیدمی اخیر در نیجریه، در چند سال گذشته بیسابقه بوده است.
اگرچه در سال 2003، تعدادی از رهبران مذهبی نیجریایی، با این استدلال که برنامه واکسیناسیون در این کشور، توطئهای از جانب کشورهای غربی و برای عقیم کردن مردم مسلمان است، خواستار توقف طرح واکسیناسیون گسترده در این کشور شدند و همین زمزمهها، باعث شد که گروهی از مردم، رغبتی به خوراندن یا تزریق واکسن به کودکانشان نداشته باشند، اما وقوع موارد جدیدی از فلج اطفال، همزمان با اجرای برنامه واکسیناسیون، که بسیار بیشتر از مواردی بود که قبل از آن و بهطور طبیعی مشاهده میشد، باعث تقویت بدگمانیها نسبت به این واکسنها شد؛ طوری که تعداد بیشتری از مردم به صف مخالفان این برنامه در نیجریه، بهخصوص در مناطق شمالی این کشور پیوستند.
نکته اینجاست که گفته میشود خود واکسیناسیون عامل اپیدمی جدید بوده است!
آیا واکسن متهم است؟
اما اصل موضوع چیست؟ آیا واقعا واکسیناسیون باعث افزایش موارد ابتلای کودکان به این بیماری لاعلاج شده است؟ اگر این طور است، پس بهتر نیست در سایر کشورها هم برنامه جامع واکسیناسیون علیه فلج اطفال متوقف شود؟
واقعیت این است که میشود گفت واکسن، البته نوع تزریقی آن، باعث این افزایش شده است، اما علت اصلی، واکسینه نشدن همه بچههاست.
وجود ویروس وحشی فلج اطفال در طبیعت، باعث میشود کودکانی که با واکسن نوع تزریقی واکسینه شده بودند، بتوانند باز هم آن را از طریق دستگاه گوارششان به دیگران انتقال دهند.
چرا که واکسن تزریقی نمیتواند ویروسهای موجود در دستگاه گوارش را از بین ببرد و دفع ویروس از طریق دستگاه گوارش، باعث انتشار ویروس در محیط شده و به این ترتیب موارد ابتلا را موجب شده است.
به همین خاطر است که سازمان جهانی بهداشت از چند سال قبل، استفاده از واکسن تزریقی را توصیه نمیکند و واکسن خوراکی را جایگزین آن کرده است.
وضع بد بهداشتی این مناطق و دفع نامناسب فاضلابهای انسانی، عامل مهم گسترش هرچه بیشتر این فاجعه است؛ طوری که تخمین زده میشود به ازای هر کودک بیمار مبتلا به فلج اطفال، تا 200 کودک حامل ویروس نیز وجود دارد.
با وجود برنامهریزی سازمان جهانی بهداشت برای ریشهکنی این بیماری، هنوز هم فلج اطفال و مبارزه با آن یک چالش جهانی است.
ابتلا به یکی از انواع بیماری، که لزوما هم فرم فلجی آن نیست، میتواند تا آخر عمر به فرد مصونیت دهد، اما متأسفانه اشکال آن این است که فقط در برابر همان زیرگونهای که فرد به آن مبتلا شده مصونیت میدهد و فرد هنوز در برابر 2زیرگونه دیگر حساس است.
در حال حاضر 2 نوع واکسن برای مبارزه با این ویروس در اختیار داریم که هر 2 نوع آن شامل هر 3 زیرگروه ویروس هستند و بنابراین در برابر هر 3 آنها مصونیت ایجاد میکنند: یکی نوع خوراکی آن که از ویروس ضعیفشده تهیه شده و بهدلیل ساخته شدن آن توسط دکتر آلبرت سابین در سال 1961، به واکسن «سابین» معروف است.
نوع دوم، که از ویروس کشتهشده تهیه شده، تزریقی است و استفاده از آن به امکانات بیشتری، نسبت به خوراندن چند قطره، احتیاج دارد. این واکسن را اولین بار دکتر جوناس سالک در سال 1955 ساخته است و به همین خاطر به واکسن «سالک» معروف است.
هر 2 واکسن دستگاه ایمنی بدن را برانگیخته میکنند تا علیه ویروس پادتن ترشح کند، اما تفاوت این 2 در این است که نوع خوراکی واکسن یا OPV، میتواند ایمنی را در مخاطات بدن هم تحریک کند؛ در مناطقی مانند روده و دستگاه گوارش.در این حالت دفع ویروس وحشی از طریق دستگاه گوارش هم متوقف میشود.
(ویروس وحشی، همان نوعی است که در طبیعت وجود دارد و نه در واکسن)
همین خاصیت واکسن خوراکی فلج اطفال است که باعث میشود انتقال فرد به فرد ویروس متوقف شود و به همین دلیل است که در برنامههای جامع واکسیناسیون هم، از آن استفاده میشود.
البته استفاده راحت از آن، بدون نیاز به افراد آموزشدیدهای که تزریق را آموخته باشند، و همچنین عدم نیاز آن به وجود مواد استریلکننده و سرنگ و تجهیزات خاص تزریق، از دیگر مزایای آن است.
کارشناسان بهداشتی توصیه میکنند حتی در مناطقی که از واکسن تزریقی برای بچهها استفاده شده، برای از بیم بردن ویروس وحشی، واکسن خوراکی، برای تمام کودکان تجویز شود. اما استفاده از واکسن تزریقی، میتواند فرد واکسینه شده را در برابر بیماری محافظت کند، اما با ورود ویروس وحشی به دستگاه گوارش، این ویروس میتواند در رودهها تکثیر شود و تعداد زیادی از افراد دیگر را نیز بیمار کند.
آفریقای مرگبار
بهنظر میرسید روند رو به رشد بیماری در نیجریه، فعلا متوقف شده است، چرا که از ماه آگوست، مرداد ماه، تاکنون، موارد جدیدی مشاهده نشده بود. اما وضع موجود نگرانکننده بهنظر میرسد.
در حال حاضر سالانه 350 هزار مورد جدید بیماری در سراسر جهان اتفاق میافتد که آمار نا امیدکنندهای است.گزارشها نشان میدهد نیمی از کل قربانیان این بیماری در کشور نیجریه زندگی میکنند.
با مرور سریعی روی آمار بهداشتی این کشور میتوان به راحتی متوجه شد که اوضاع واقعا نگرانکننده است.
موارد جدید ابتلا به این بیماری از سال 2003 تاکنون سیر فزاینده داشته است. در سال 2004 تعدا مبتلایان در این کشور 781 نفر بوده که در سال بعد، به 801 نفر رسیده است.
من این که 55 نفر نیز «مشکوک به بیماری» تلقی شدهاند.اگرچه کودکان مبتلاشده، از طریق همان ویروسهای وحشی (که میشود گفت عامل انتشار آنها واکسنهای تزریقی بوده است) مبتلا شدهاند، اما بههر حال، اگر بچههای مبتلا واکسن میزدند، به این بیماری مبتلا نمیشدند.
درواقع، دلیل این سیر فزاینده، توقف برنامه واکسیناسیون و اجرای ناقص آن است. تخمین زده میشود در نیجریه حداقل 20 درصد کودکان زیر 5 سال که باید واکسن را دریافت کنند، به دلایل گوناگون از آن محروم میشوند که دلایل فرهنگی یکی از مهمترین آنهاست.
بهعنوان مثال، غیراز اتهام نازا کردن زنان نیجریایی، اتهام دیگری که به این واکسنها زده میشد، آلودگی آنها به ویروس ایدز بود.
افزایش موارد فلج اطفال، بعد از شروع برنامه واکسیناسیون نیز، که بهدلیل عدم پوشش کامل آن اتفاق افتاده بود، یکی از این سوءتفاهمهاست.
یکی دیگر از دلایلی که برخی از مردم این کشور میآورند، این است که چرا این همه تأکید روی فلج اطفال میشود؟ بیبیسی در یکی از گزارشهای دیگر خود در این باره میگوید: «برخی از مردم آفریقایی که از زدن واکسن برای کودکان خود امتناع میکنند، اظهار میدارند که فلج اطفال، اولویت کشور ما نیست.
در زمانهای که تعداد زیادی از مردم بهدلیل بیماریهای دیگر مانند مالاریا از بین میروند، چرا باید این همه روی واکسیناسیون این بیماری سرمایهگذاری و تبلیغ شود؟ این نشان میدهد که مردم این کشور به اندازه کافی در مورد راههای پیشگیری از این بیماریها و هزینه اثربخشی این راهها توجیه نشدهاند و آموزش ندیدهاند.»
باز هم آموزش
اگر بتوان به نمایی که پایگاه اینترنتی بیبیسی از اوضاع نابسامان این کشور ترسیم کرده، اعتماد کرد، میتوان گفت تنها راه بهبود این اوضاع، کار فرهنگی و آموزش است.
در حالی که دین اسلام، تأکید جدی بر تحقیق و مطالعه دارد، جای تأسف است که مردم مسلمان نیجریه آنچنان ناآگاه باشند که نتوانند قضاوت درستی در مورد این موضوع حیاتی داشته باشند.
بهنظر میرسد نقش رهبران مذهبی در رفع اینگونه سوءتفاهمها بیشتر و پررنگتر است و مسئولیت آنها در روشن کردن اذهان و افکار عمومی بیشتر.
چرا که اگر آنها از مسائل علمی روز آگاهی کافی نداشته باشند، دیگر امیدی به رهایی و سلامت مردم نیز نخواهد بود.