شامگاه 21اسفند پارسال مردي به كلانتري 135آزادي رفت و عنوان كرد كه در دام 4پرايد سوار گرفتار شده و آنها پس از ضرب و جرح اموالش را دزديدهاند. وي در توضيح ماجرا گفت: ساعتي قبل از محل كارم بيرون آمدم تا به خانهام بروم.در ميدان آزادي منتظر ماشين بودم كه پرايدي مقابلم توقف كرد. علاوه بر راننده، پسرجواني بهعنوان مسافر در صندلي جلو نشسته بود.
در بين راه 2پسرجوان ديگر بهعنوان مسافر سوار شدند و 4جوان شروع كردند به زبان محلي صحبت كردن. آنجا بود كه شك كردم و از راننده خواستم مرا پياده كند. اما پسرجواني كه كنارم نشسته بود چاقويي روي پهلويم گذاشت و فرياد زد كه سكوت كنم. از ترس جانم چارهاي جز تسليم شدن نداشتم. آنها شروع كردن به كتك زدن من و اموالم را كه شامل گوشي گرانقيمت، پول، كارت عابربانكم بود، گرفتند. پس ازآن مقابل يك دستگاه خودپرداز توقف كردند و با تهديد خواستند تا رمز كارتم را در اختيارشان قرار دهم. آنها پس از گرفتن رمز، حسابم را خالي كردند و در تاريكي شب حوالي جاده مخصوص مرا از ماشين به بيرون انداختند.
پس از اين شكايت كارآگاهان با دستور قاضي رسولي بازپرس شعبه هشتم دادسراي ويژه سرقت مسئول رسيدگي به اين پرونده شدند. درحاليكه تحقيقات براي دستگيري متهمان شروع شده بود، چند شكايت مشابه ديگر پيش روي تيم تحقيق قرار گرفت كه نشان ميداد 4جوان پرايد سوار در غرب پايتخت، تحت پوشش مسافركشي طعمههاي خود را به دام انداخته و دست به زورگيري خشن ميزنند.
هيچ يك از شاكيان بهدليل ناخوانا بودن شماره پلاك ماشين متهمان، موفق به يادداشت كردن آن نشده بودند. با اين حال كارآگاهان با انجام رديابيهاي پليسي، پاتوق يكي از زورگيران را در قلعهحسنخان شناسايي و دستگيرش كردند.هرچند متهم در بازجوييها خود را بيگناه ميدانست اما وقتي با شاكيان مواجه شد به ناچار زورگيريهاي سريالي را گردن گرفت. وي گفت: ما 4دوست قديمي هستيم و دوستيمان به دوران سربازي برميگردد. پس از خدمت از هم جدا شديم اما وقتي بعد از مدتي با هم قرار گذاشتيم و يكديگر را ديديم متوجه شديم كه همه ما بيكارهستيم. آنجا بود كه تصميم به زورگيري گرفتيم.پس از اعتراف اين جوان، كارآگاهان 3همدست وي را دستگير كردند و همه متهمان براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.