چند روز پيش پسر 21سالهاي به اداره پليس رفت و مدعي شد كه يكي از دوستانش، مزاحم او و خانوادهاش شده است.
وي گفت: يكي از دوستانم به نام مجيد كه بچه محل هستيم چند روزي است كه مدام براي من و خانوادهام مزاحمت ايجاد ميكند. از وقتي متوجه شده كه من معتاد شدهام و ترياك مصرف ميكنم، ميخواهد مرا ترك بدهد. حتي به زور مرا به كمپ برد اما خانوادهام از او خواستند كه در زندگي من دخالت نكند.
با اين حال وقت و بيوقت و در نيمههاي شب به من زنگ ميزند يا در تلگرام پيام ميفرستد و از آنجا كه خودش معتاد به شيشه است، احساس ميكنم بهخاطر توهم شيشه دست به اين كارها ميزند. با اين شكايت، مأموران سراغ مجيد رفتند و او به اتهام مزاحمت به كلانتري منتقل شد.
او اما در تحقيقات راز سرقتهاي سريالي با همدستي شاكي را فاش كرد و گفت: من و اشكان (شاكي) با هم دوست بوديم. هردو در يك محل زندگي ميكنيم و ورزشكار بوديم اما متأسفانه در دام اعتياد گرفتار و مجبور شديم براي تهيه پول مواد سرقت كنيم. اما بر سر تقسيم اموال مسروقه با هم درگير شديم. من چندبار به او زنگ زدم البته بهخاطر رفاقتمان بود نه اموال مسروقه اما با هم درگير شديم و او به اتهام مزاحمت از من شكايت كرد.
وقتي اين حقيقت افشا شد، مأموران اشكان را هم دستگير كردند و هردو براي انجام تحقيقات پيش روي قاضي نصرتي بازپرس دادسراي ويژه سرقت قرار گرفتند. دربررسيها مشخص شد كه يكي از اين دو جوان ورزشكار پيش از اعتياد فوتباليست بوده و حتي در يكي از باشگاههاي مطرح كشور و در رده نوجوانان نيز بازي ميكرده و ديگري هم بدنساز بوده و پرورش اندام كار ميكرده است. آنها در اعترافات خود به سرقت از 9خانه در جنوب پايتخت اعتراف كردند و با قرار قانوني در اختيار اداره آگاهي قرار گرفتند.
- از بدنسازي تا سرقت
مجيد نخستين متهم پرونده است؛ فردي كه ميگويد مواد مخدر زندگياش را نابود كرد.
سابقه داري؟
سال92 به اتهام درگيري دستگير شدم، مدتي در حبس بودم و بعد آزاد شدم.
چطور تصميم به سرقت گرفتي؟
هم معتاد به شيشه شدم و هم مادرم بيمار شده بود. براي تأمين هزينهها نياز به پول داشتم. براي همين تصميم به سرقت از خانهها گرفتم. با همدستي دوستم اشكان به مقابل خانهها در جنوب تهران ميرفتيم. زنگ هرخانهاي كه لامپ آن خاموش بود را ميزديم اگركسي باز نميكرد از طريق بالكن وارد خانه ميشدم و اموال قيمتي مثل طلا، پول، دوربين، قاليچه ابريشمي، السيدي و... را سرقت ميكردم.
به چند خانه دستبرد زدي؟
9خانه و همه اموال مسروقه را در شوش فروختم.
چرا با اشكان درگير بودي؟
او در برخي سرقتها همراهم بود و سهمش را ميخواست. من پول كمي به او پرداخت كردم اما اعتراض داشت كه سهمش كم است. بعد تهديد كرد كه از من به اتهام مزاحمت شكايت ميكند اما اشتباه كرد پاي خودش هم گير شد.
شغلت چيست؟
در موتورسازي كار ميكردم اما پول خوبي در نميآوردم. مدتي هم پرورش اندام كار كردم و مربي بدنسازي بودم اما مواد همه زندگيام را نابود كرد و آنقدر لاغر شدم كه هركس مرا ميديد ميپرسيد معتاد شدهاي كه اين همه وزن كمكردهاي؟ شايد باورنكنيد اما شيشه باعث شد كه در مدتي كوتاه 25كيلو وزن از دست بدهم.
- زندان ميروم مرد برميگردم!
اشكان دومين متهم پرونده است. او پيش از اين فوتباليست بود و نخستينباري است كه دستگير شده است.
چـه شـد كه فوتباليست حرفهاي شد سارق معتاد؟
راستش من تصادف كردم و پاهايم را پلاتين گذاشتند. پس از آن يكي از پاهايم كوتاهتر از پاي ديگرم شد. همين باعث شد كه افسرده شوم و براي اينكه كمي به آرامش برسم ترياك مصرف ميكردم. مواد زندگيام را نابود كرد و ديگر از آن ورزشكار حرفهاي خبري نبود. من مدرك قهرماني دارم و در تيمهاي سرشناس بازي كردم. حتي توپ طلا هم دارم اما خودم با دستان خودم زندگيام را نابود كردم.
چرا با مجيد درگير بودي؟
اصلا موضوع سهم دروغ است. من در 3سرقت همراه مجيد بودم كه در اين سرقتها سوار موتور در اطراف خانهها نگهباني ميدادم و هيچ پولي از او نگرفتم. باور كنيد بهخاطر مزاحمتهايش بود كه از او شكايت كردم. آنقدر شيشه كشيده كه توهم زده و مدام مزاحمم ميشد و براي همين از او شكايت كردم! حالا هم ترسي از زندان ندارم. چون اينطوري مواد را ترك ميكنم و قدر زندگيام را بيشتر ميدانم و مرد برميگردم.
نظر شما