اما بعضی مادران، اول مهر را آغاز دردسر خود میدانند؛ انگار مادران هم همراه بچهها به مدرسه میروند، درسها را یاد میگیرند، امتحان میدهند و... تا یک سال تحصیلی به پایان برسد. اما واقعا نقش والدین در امور مدرسه بچهها چقدر باید باشد؟
مامان برای دیدن معلم به مدرسه میرود، مامان دیکته میگوید، مامان درسها را میپرسد و مامان... اما چرا نقش پدران در امور تحصیلی فرزندان اینقدر کمرنگ است؟ و آیا این موضوع بر پیشرفت تحصیلی کودکان اثری منفی دارد؟
در رابطه با سؤال اول، هر پدری که وقت کافی برای کودکش نمیگذارد، میتواند توجیهات مختلفی داشته باشد؛ اینکه آیا حق با آنهاست یا خیر، خود بحث جداگانهای است. اما در رابطه با سؤال دوم، باید گفت که حضور کمرنگ پدر قطعا اثری منفی بر وضعیت تحصیلی بچهها دارد.
پس نوبت بابا کی میشه؟
گاهی اوقات بعضی مادران با تعجب یا حتی با ناراحتی اظهار میکنند که گاهی موضوعی را 10بار به فرزندشان میگویند اما او گوش نمیکند ولی وقتی پدر او یکبار میگوید، او بدون بحث گوش میکند و میپذیرد. باید توجه داشت که این نکته ظریف در امور درسی نیز کاملا صدق میکند. به همین دلیل هنگامی که پدران نیز همپای مادران بر امور تحصیلی فرزندان نظارت دارند، هم پیشرفت تحصیلی بچهها بیشتر است و هم البته آرامش والدین!
کلاس اولیها
نقش والدین در این سال، بسیار مهم است چراکه این سال برای کودکان، سالی بسیار مهم و حیاتی است. در این سال هم پدر و هم مادر باید مستقیما در جریان درس کودک باشند؛ یعنی بدانند که او در ریاضی، فارسی، علوم و سایر دروس چه چیزهایی یاد گرفته است، اسامی همکلاسیها، مدیر و معلم را بدانند و... نقش پدر در این امور- زمانی که کودک پسر است- بسیار حیاتی و مهمتر است.
البته قرار نیست این اطلاعات را در همان روز اول بهدست آورید یا این موضوع باعث شود که گفتوگوهای شما شکل بازجویی به خود بگیرد بلکه کافی است هر روز برای چند دقیقه با کودکتان صحبت کنید؛ در مورد اتفاقاتی که در مدرسه افتاده، دوستان تازه، معلم و... و البته توجه داشته باشید که مهمترین عامل در تشویق او برای صحبتکردن، گوشدادن شماست.
در این سال، بچهها رسیدگی بیشتری را نسبت به سالهای بعد نیاز دارند. معمولا بعد از ماه اول، تکالیفی به بچهها داده میشود که نظارت مستقیم والدین را میطلبد؛ ازجمله این تکالیف، دیکته است که به نوعی تکلیف مشترک کودک و والدین محسوب میشود. در این رابطه بهتر است حداقل یکبار در هفته، پدر دیکته بگوید. کسانی که این تجربه را داشتهاند میتوانند برای شما از تاثیرات مثبت این کار بر رابطه کودک و پدر بگویند.
دیدار در مدرسه
اکثر مدارس در طول سال جلساتی برای اولیا دارند. ممکن است مطالبی که در این جلسات عنوان میشود، چندان ارزشی نداشته باشد و برای پدر و مادر شاغلی که برای تمام ساعتهای طول روزشان برنامه دارند، حضور در این جلسات بسیار سخت و حتی عذابآور باشد.
اما توجه داشته باشید که فرزندتان حضور یا غیبت شما یا کیفیت حضورتان در این جلسات را به میزان ارزشی که شما برای او قائل هستید، مربوط میداند. پس برای پیشگیری از دلخوری یا آسیب در روابط شما و فرزندتان، تمام تلاش خود را برای اختصاص این چند ساعت وقت برای او انجام دهید.
و اما نکته دوم؛ حتما شما هم موافق هستید که صرف شرکت در جلسات عمومی، نمیتواند شما را از وضعیت تحصیلی فرزندتان مطلع کند. به همین دلیل نیز لازم است ملاقاتهای خصوصی با اولیای مدرسه داشته باشید؛ ملاقاتهایی که اگر فرزندتان پسر است، لازم است حتما در همه آنها پدر نیز حضور داشته باشد و درصورتی که دختر است، در طول سال حداقل 2بار پدر نیز در این ملاقاتها حضور پیدا کند.
این مشق مال کیه؟
در ابتدا این شکایت بسیاری از معلمان است؛ دانشآموزی تکلیفی را ارائه میدهد درحالی که خودش آن را انجام نداده؛ حتی گاهی اوقات به نظر میرسد که دانشآموز کوچکترین مشارکتی در انجام آن تکلیف نداشته است. البته در سالهای بعد این موضوع کمکم تبدیل به شکایت والدین میشود؛ اینکه فرزند آنها تکلیفش را انجام نداده و انتظار دارد پدر و مادر کار او را انجام دهند. واقعا فرزندان به چه میزان از کمک ما در انجام تکلیف نیازمندند؟
توجه داشته باشید هر تکلیفی که از سوی معلم داده شده، برای فرزند شماست و نهایت نقشی که قرار است شما ایفا کنید، در حد نظارت و راهنمایی است. مطمئن باشید انجام تکلیف از جانب شما نهتنها کمکی به او نمیکند که به ضرر اوست؛ چراکه شما این مفهوم را به او منتقل کردهاید که به تواناییهای او اعتقادی ندارید و این یعنی آسیب به اعتماد به نفس او.
اگر در نهایت کودک شما توانایی انجام تکلیف را نداشت، بهتر است دست خالی به مدرسه برود. اگر در سنین دبستان است، شما با معلم او در رابطه با دلیل عدم انجام تکلیف صحبتی داشته باشید اما در پایههای بالاتر، خود او میتواند در این رابطه به معلمش توضیح دهد.
امتحانی خانوادگی
در شبهای امتحان، بسیاری از والدین پا به پای بچهها درس میخوانند، درس میپرسند و اضطراب امتحان را بیشتر از فرزندانشان تجربه میکنند و در نهایت نیز بهنظر میرسد نتیجه امتحان برای والدین به مراتب مهمتر است تا دانشآموز! برای پیشگیری از این کار چه میتوان کرد؟
از اواسط کلاس دوم بهتــر است مقــداری از مسئولیتهای آموزشی بهعهده خود دانشآموز باشد. کمکم او باید بتواند به تنهایی درس بخواند و تنها زمانی که نیاز داشت، از او درس بپرسید. توجه داشته باشید این نیاز اوست که تعیین میکند آیا از او باید درسی پرسیده شود یا خیر.
در این موارد اصرار شما به پرسیدن درس، برای فرزندتان تنها یک معنا دارد؛ او خودش نمیتواند تشخیص دهد که چه نیازی دارد و این یعنی آسیب به اعتماد به نفس.
از کلاس سوم دیگر فرزند شما باید بلد باشد که بیشتر درسهایش را خودش به تنهایی بخواند و از خودش بپرسد. از این سال به بعد برنامهریزی درسی را خود کودک در ابتدا انجام میدهد و والدین تنها نقش نظارتی دارند و میتوانند نظرات اصلاحی داشته باشند.
بیدارباش صبحگاهی
توجه داشته باشید فرزند شما تا زمانی که خودش دلیل انجام کاری را نداند، احتمال آنکه آن را به درستی انجام ندهد، بسیار زیاد است؛ به همین دلیل هرچه زودتر او متوجه دلیل زود خوابیدناش بشود، احتمال آنکه در برنامه خواب او مشکلی پیش بیاید، کمتر است. البته بهترین راه برای درک این موضوع، تجربه است؛ تجربه عوارض دیرخوابیدن. اگر گاهی برای خوابیدن در وقت مناسب طفره میرود، اجازه بدهید دیر بخوابد و روز بعد وقتی که این موضوع باعث اذیت او شد، با او صحبت کنید.
از کلاس سوم میتوانید ساعتی بالای سر فرزندتان بگذارید؛ البته قطعا باید حواس خودتان به سر وقت بیدارشدن او باشد. با شروع دوره راهنمایی، دخالت شما در بیدارشدن او باید کمتر باشد تا در دبیرستان دیگر مشکلی در این زمینه نداشته و مسئولیت آن کاملا برعهده فرزندتان باشد.
اگر هم به هر دلیلی فرزندتان صبح دیر به مدرسه رسید یا غیبت داشت، به هیچ عنوان برای موجهکردن آن به دروغ متوسل نشوید چون علاوه بر آنکه دروغگفتن را به فرزندتان آموزش میدهید، اولیای مدرسه نیز خیلی زودتر از آنکه انتظار دارید به موضوع پی میبرند!
در پایان توجه داشته باشید که نگرانی بیش از اندازه و به تبع آن دخالتهای زیاد شاید در کوتاهمدت بتواند نتایج مطلوبی ایجاد کند اما آنچه در بلندمدت عاید شما خواهد شد، داشتن فرزندی با احساس مسئولیت پایین و اعتماد به نفسی آسیب دیده است.